در اوج سرخوردگی، مس بیشترین توجه و حمایت را نیاز دارد

پس از سقوط فصل قبل و نتایج فصل جدید مس کرمان، سرخوردگی و ناامیدی طبیعی ترین واکنش ممکن نسبت به این تیم می باشد و اتفاقات بیرون از زمین در ماه های گذشته و نتایج این تیم لازم و ملزوم یکدیگر شده اند تا این روزها نام مس و غصه به یکدیگر پیوند بخورند.

در روزهایی که خوشه های خشم برای مس کرمان به بیشترین تعداد ممکن شخم می خورد این تیم به مثابه فردی بیمار شده است که اگر دقیقا در همین روزها مراقبت لازم از تن و بدن آن نشود تا از اوج بحران بیماری عبور کند و به مرحله نقاهت و سپس پایداری برسد، تن رنجور آن می تواند در معرض هر آسیبی قرار بگیرد...

درست مثل آدم هایی که توصیه های سلامت خود را رعایت نکرده باشند و حالا در بستر بیماری قرار بگیرند تا لج همه را بابت این سربه هوایی، از خود دربیارند اما همه کسانی که این تن لجباز برایش عزیز هست حالا برای عدم گسترش بیشتر بیماری باید مراقب ذات وجودی آن باشند و این تشبیه شباهت زیادی به حال این روزهای مس کرمان دارد...

شاید خیلی ها بی تفاوت از کنار این تن بیمار رد شوند و برخی نیز نه تنها بی تفاوت از کنار آن عبور نکنند که با بد ذاتی تمام لگدی هم برای درد بیشتر به پیکر آن بزنند و عده دیگری هم از روی دلسوزی ناآگاهانه تجویزهای مهلک برای آن ارائه دهند اما برای همه آن هایی که این ذات عزیز است، درست در زمان بیماری و ضعفش باید با تمام وجود تن رنجور آن را در آغوش بگیرند و برای رهایی او از این بیماری بهترین راهکار را از سوی پزشکان حاذق بیابند و البته مطالبه درمان آن را داشته باشند.

برای آن هایی که ذات مقدس مس کرمان همواره خاری در چشمان آن ها بوده است، این چنین مواقعی که البته مس کرمان در طول حیاتش بیگانه با آن هم نبوده است، همیشه بهترین فرصت ها برای خیز در جهت مرگ کامل آن بوده است اما تن و بدن این مس کرمان با همه عناصر وجودی اش، سترگ تر از آن بوده است که بخواهد از پای در بیاید و این بحران را نیز با حمایت متولیان اصلی خود و توصیه های کارآمد مدیرانش و پیگیری اصولی همه آن هایی که مس برایشان عزیز است به سلامت طی خواهد کرد.
شاید در این شرایط، عصابنیت و بدترین الفاظ حق مردمان عادی باشد که صرفا نتایج مس کرمان را دنبال می کنند و بدی کار در این نتایج آنقدر زیاد شده باشد که بدترین الفاظ و سخیف ترین شوخی ها و حتی بدترین سرنوشت و توصیه ها را برایش از سوی این جماعت داشته باشند اما مدیران، مربیان، بازیکنان، هواداران نزدیک به تیم، رسانه ها و کارشناسان امر اصلا نباید در این جو حل شوند و اتفاقا کار اصلی آن ها برای تغییر این فضا به عنوان جماعت خاص و تاثیرگزار باشگاه مس کرمان از همین زمان استارت می خورد و اگر خدای ناکرده این جماعت نیز در همان جو سنگین مردمان عادی حرکت کنند و به آن دامن بزنند قطعا تغییر فضا و پیدا کرده چاره سخت تر می شود.

مطالبه گری برای تغییر این فضا و تلاش برای ایجاد جوی که در نهایت منجر به گذر مس کرمان از این فضای سنگین گردد دقیقا مهمترین کاری است که باید به شکلی اصولی در این برهه زمانی انجام گیرد.

حالا که سختی کار برای همگان روشن شده است شاید در مرحله اول وظیفه بازیکنان مس کرمان بیشتر از همگان سنگینی کند که به عنوان سربازان خط مقدم جبهه مس، از این هفته ها تلاشی مضاعف داشته باشند تا در سخت ترین شرایط ثابت کنند که با عناصری مثل غیرت و سختکوشی شایسته یک حمایت همه جانبه به خصوص از سوی هواداران هستند و تغییر فضای فعلی به همت آنان سخت وابسته می شود که با نشان دادن این تلاش در جهت تغییر فضا مسلما هم گستره زیادی از حمایت را به سمت خود جلب می کنند و هم مثل عصای موسی می توانند ترکی بزرگ در این سد سنگین مشکلات ایجاد نمایند.