تک به تک، خبر و تحلیل ورزشی
سه سوال بزرگ در رابطه با مس فصل آینده
جواب تا آخر هفته؟!
هرچند تیم فوتبال مس عصر روز دوشنبه آخرین بازی لیگ یک این فصل خود را برابر پاس همدان برگزار می کند تا به یک فصل پرفراز نشیب دیگر خود بدون ثبت خاطره ای شیرین، خاتمه دهد، اما با توجه به باخت مس برابر پیکان و قطعی شدن عدم صعود این تیم به لیگ یک، این فصل عملا در هفته قبل برای هواداران این تیم به اتمام رسیده است.
از همین روست که سوالات و نگرانی های فصل آینده از حالا به سراغ کرمانی ها آمده است... سوالاتی که سه سرفصل مهم آن بیشتر از همه دهان به دهان می چرخد...
اولین سوال و ابهام مثل همیشه و همانند دو فصل قبل این است که آیا مسی ها امتیاز یکی از تیم های لیگ یکی را خریداری می کنند؟! این سوال همیشه البته فقط وقت و انرژی کرمانی ها را هدر داده است... فصل قبل مسی ها تا آستانه خرید امتیاز صبای قم هم بودند اما در نهایت این اتفاق که البته به صورت کاملا محرمانه هم پیش می رفت محقق نشد و بعید به نظر می رسد در این فصل هم این اتفاق حتی علی رغم خواست مسی ها محقق شود. این موضوع البته موافقان و مخالفان بسیاری هم در خود کرمان دارد و برای انکه بازهم این موضوع فقط برای مس و کرمان دردسر و هدر رفت انرزی نداشته باشد بهتر است کرمانی ها بنای خود را بر همان حضور در لیگ یک فصل آینده بگذارند.
سوال بعدی بحث مدیریتی در باشگاه مس است و این سوال بزرگ که آیا مس کار مدیریتی خود را با حمید موسوی مدیر عامل فعلی خود ادامه می دهد؟! آقای موسوی که با گذشت چند ماه از مدیریتش متوجه شد جو شهر کرمان اصلا آرامش خاص خود را برای مدیریت در باشگاه مس ندارد و بسیاری از نهادهایی که باید در کنار مس باشند عملا با این باشگاه به تقابل هم رسیده اند، به نوعی برای ادامه کار انگیزه ها و البته انرژی خود را از دست داده بود. با این حال حمایت قاطع از وی و همچنین تاکید مقامات مس بر حضور او در باشگاه مس سبب می شود که به احتمال زیاد وی را همچنان در راس مدیریت باشگاه مس ببینیم که با تداوم حضور وی قطعا شاهد تحولات بزرگ در ساختار مدیریتی باشگاه مس نیز خواهیم بود. بهرشکل تا قبل از پایان این هفته تکلیف مدیریت باشگاه مس به طور قطعی روشن خواهد شد.
ابهام بزرگ بعدی هواداران مس در رابطه با سرمربیگری تیم مس کرمان می باشد و اینکه فصل آینده چه کسی سرمربی تیم خواهد بود. البته نظر عامه و باور عمومی بر این است که تیم مس در فصل آینده با حضور اکبر میثاقیان در لیگ یک و از همان شروع بازی ها نتایج بهتری کسب خواهد کرد و با ماندگاری او در کرمان، به مراتب تیم مس روند بهتری در فصل آینده رقابت های لیگ یک طی خواهد کرد. اتفاقی که کاملا بسته به تحولات مدیریتی باشگاه دارد و شاید با ماندگاری آقای موسوی، شاهد ماندگاری اکبر میثاقیان برروی نیمکت مس برای فصل بعد بازی ها نیز باشیم که بهرشکل با توجه به اینکه رقابت های فصل آینده لیگ یک از اواخر مرداد آغاز می شود و نقل و انتقالات لیگ یک عملا از اواخر همین هفته آغاز می گردد، به نوعی تکلیف این ابهامات نیز تا پایان همین هفته روشن خواهد شد.
آنها میخواهند و میشود و ما هم نمیخواهیم و نمیشود
توپی که تفاوت کرمان و خوزستان شد
دقیقا یک سال پیش در همین روزها بود... ورزشگاهی که دیروز جشن قهرمانی لیگ برتر را گرفت، میزبان بازی مس در پلی آف صعود به لیگ برتر برابر همین تیم قهرمان امروز بود...
بازی که اگر اتفاقات فوتبالی در آن رقم میخورد و گل سالم کریم اسلامی برای مس در آن بازی مردود اعلام نمیشد، قطعا سرنوشت فوتبال ایران را عوض کرده بود و امروز استقلال خوزستان به جای قهرمانی در لیگ برتر، به دنبال سرنوشت خود در لیگ یک بود.
اما هرچه بود اتفاقات آن بازی سبب شد که امروز و بعد از گذشت یک سال، استقلال خوزستان قهرمانیاش را در لیگ برتر جشن بگیرد و مس کرمان همچنان حسرت به دل رسیدن به لیگ برتر بماند.
شاید چرخش این توپ گرد در یک لحظه سرنوشت چند ده ساله هر دو تیم را مینویسد و جذابیت فوتبال نیز همین است که اگر برای مثال اتفاقات آن بازی به سود مس رقم میخورد امروز سرنوشتها کاملا متفاوت بود، اما خیلی اتفاقات نقش دارد که البته این توپ را به چرخش در میآورد.
اگر توپ برروی چمن ورزشگاه غدیر به سود آبیهای خوزستانی درست چرخ میخورد اما برروی ورزشگاه باهنر کرمان اشک هواداران مس را در میآورد به اتفاقاتی هم برمیگردد که البته در بیرون از این چمن شکل میگرد و در نهایت در ساق بازیکنان تیمها ظاهر میگردد.
بازیکنان خوزستانی برای بردن تیمشان جان میدهد اما در کرمان عملا این اتفاق نمیافتد و یک میل به نخواستن از درو دیوار مس میریزد که در نهایت هم همین نخواستن بر هر میلی غلبه میکند.
خوزستان امروز قهرمان میشود چون با همان اتحاد خود چه در بیرون از زمین و چه در درون زمین بدون مانع توپ هایش را به دروازه حریف میرساند اما در کرمان ما در ابتدا به فکر این هستیم که چگونه در داخل زمین و خارج از زمین از گل به خودیهایی که میخوریم جلوگیری کنیم....
خوزستان امروز لستر ایران میشود چون بدون دغدغه و با امنیت فکری فقط برروی رقابت با رقیبانش فکر میکند و همه زیر پرچم این تیم جمع میشوند ولی ما در اینجا مس کرمان خودمان هم نمی شویم چراکه اول به این فکر هستیم که چگونه قبل از بازی تمرکز خودمان را برهم بزنیم و یا اینکه زیر پرچم مس باشیم و گوشهای از ان را به نفع رقبا به اتش بکشیم.
خوزستانیها امروز شاد و مسرور در خیابانهایشان میرقصند و شادی میکنند چراکه از پائین به بالا بستر برای شادمانی آنها فراهم میشود اما ما در کرمان باید مداوم اشک برزیم و حسرت بکشیم چراکه از بالا و پائین فقط خودزنی میکنیم و به سر صورتمان میکوبیم تا همان یک ذره توان موفقیتی هم که داریم خیلی راحت با همین خودزنی نابود کنیم.
تمام تفاوت ما همین است و همین هم میشود که اگر در زمین بازی نود دقیقه هم جان بکنیم اما چون بنای کار ما بر بنای درست قرار ندارد و برای همین بازهم برای ما نمیشود که نمیشود....
این مطلب تکراری است
خودکشی!
این مطلب تکراری است... چراکه درد ما تکراریست... هرچه بنویسیم هم تکراری است...این تکرارها یک علت دارد و آن اینکه دست از کارهای تکراری خود نمیکشیم...
حذف رسمی دیروز ما و اتفاقات تلخ بعد از آن و همه اشک و آههای به دنبال آن فقط تجسمی بود از همه اتفاقاتی که در همه سالهای اخیر برای ما افتاد و اگر نخواهیم این شیوه را تغییر دهیم بازهم میافتد البته به شکلی بدتر.
بازهم اشک حسرت ما جاری میشود اگر از درون خود را درست نکنیم... بازهم حاصل کار ما غروبهای غمانگیز است؛ اگر به واسطه منافع شخصی و زمین زدن خودمان برای دیگران خوش خدمتی نکنیم... بازهم در کارنامه ما باخت و حذف ثبت میشود اگر رویه ما تغییر نکند و همچنان فقط لباس اتحاد بپوشیم و در جیب خود خنجر زهر آلود به یکدیگر بزنیم...
هنوز این سخن بزرگ در گوشمان فریاد میکشد که نبرد با دشمن و حریف خارجی در نهایت با پیروزی تمام میشود ولی این نبرد داخلی است که حاصلی جز شکست دائمی ندارد.
ما همواره شکست می خوریم چون نیروهایی که باید پرچم کرمان و باشگاه مس را بالا ببرند برروی هم شمشیر میکشند و راه زمین خوردن خودمان را حتی خیلی واضح به حریف نشان میدهیم برای شادی کردن بر سر جنازه ما. برای اینکه داور بیاید و خیلی راحت در زمین خودمان آنهم نه یک بار که چند بار سرمان را ببرد و کسی به ابروی بالای چشمم هم نتواند اشاره کند.
شکست میخوریم چون هدفمان را گم کردهایم و مقصدمان را فقط تا جلوی پای خودمان تشخیص میدهیم و بدون کمترین آیندهنگری به صورت خود خواسته سیستم خودی را زمین میزنیم تا به جای چند گام بلند رو به جلو، فقط چند متر روی زمین خزیده شویم.
تا زمانی که ما در خود کرمان نخواهیم یکی شویم و دیگی جوشان درست کنیم که اگر سر ما در آن نجوشید سر سگ را در آن بجوشانیم آش ما همین کاسه را دارد... کاسهای پر ز اشک و گریه.
امسال هم باختیم چون مثل پارسال از داخل کرمان برای رقیبان و بدخواهانمان پیام دوست دارم فرستادیم...چون همانند سال قبل ترش در کرمان کار را زمین گذاشتیم و هرگز نتوانستیم آن را بلند کنیم...
شاید لازم باشد که دیگر خیلی حرفها بیان شود تا شاید سیلی شود بر صورتمان. شاید لازم است که دیگر پردهها انداخته شود تا از پشت آن فرمان قتل و زمین خورنمان صادر نشود.
و از همه مهمتر لازم است کار جدیدی انجام شود تا بر سر این ناکامیها نقطهی پایانی گذاشته شود... شاید خیلیها از آنچه پشت پرده برای ناکام ماندن کرمانیها میگذر خبر نداشته باشند ولی خیلیها نیز از همهی آنها خبر دارند و آنها باید بر اساس همین دانش با این جریاینات برخورد کنند...
و شاید حالا زمان آن رسیده است که شمیشیری کشیده شود برای دریدن این پردهها تا آنچه که در پشت آن میگذارد واضحتر مشخص شود تا همه متوجه شوند چرا برای ما هی نمیشود... این داستان تکراری است اما نگذاریم که دیگر این داستان ادامه داشته باشد.
داستان ما تکراری است دقیقا به تکرار همین مطلب...
کرمانیها مانده پشت در بهشت در اردیبهشت
عذاب دیدن معجزه
در روزی که حسن روحانی به کرمان می آید تا از امید و روزهای خوب پیش رو برای کرمانیها بگوید... چشم امید مسیها به سمت دیگری نیز دوخته شده است تا شاید در یک عصر اردیبهشتی، درهای بهشت هرچند به صورت نصف و نیمه برروی آنها باز شود.
در حالی که میشد امید کرمانیها در این روز برای صعود مس به لیگ برتر خیلی بیشتر از اینها باشد، اما روز سهشنبه کرمانیها با امیدهای نه چندان زیاد چشم به بازی های هفتهی ماقبل نهایی لیگ یک این فصل چشم به بازیها میدوزند مگر اینکه برای آنها معجزهای رخ دهد.
معجزه در این حد که مس در ابتدا موفق شود پیکان صعود کرده به لیگ برتر را در کرمان شکست دهد و سپس تیمهای بالای سر این تیم یعنی مس رفسنجان و خونه به خونه موفق به کسب پیروزی نشوند و تیمهای سپاسی و نفت نیز متحمل شکست شوند تا در یک ناباوری محض، مسیها به ردهی سوم لیگ یک برسند...!! معجزهای که شاید خوشبینترین هوادار مس نیز خیلی آن را در سر مرور نمیکند.
اما بهرشکل اگر مس موفق به شکست پیکان شود، شاید با از دست دادن امتیاز تیمهای نفت و سپاسی و حتی ماشینسازی نیز احساس رضایت خواهد کرد چراکه در این صورت هم کار صعود تیمهای دوم و سوم لیگ یک به هفتهی پایانی بازیها کشیده خواهد شد.
بهرشکل قبل از همهی این رخ دادها باید در ابتدا دید که مس کرمان میتواند بعد از سه بازی در ابتدا تیم پیکان را شکست دهد تا چشم به بازیهای دیگر بدوزد یا کار خود را به دست خودش تمام خواهد کرد؟! که در این صورت مس با سرافکندهترین حالت ممکن بازیهای خود را در کرمان و در لیگ این فصل به اتمام خواهند رساند.
و از سوی دیگر با برد مس برابر پیکان، کرمانیها عذاب دیدن معجزه را یک هفته دیگر بر تن خواهند خرید و از غیب عصای موسایی برای شکافتن کوه برابر آنها برای صعود نازل خواهد شد و یا خیر؟!
ورق جدید فوتبال ایران با همان صحفه قبل!
چهره جدیدی در تاج فوتبال ایران میبینیم؟!
پس از تحمل هشت ساله لبخندهای عذاب آور کفاشیان در فوتبال ایران، بهرشکل دوران ریاست او در فدراسیون فوتبال به اتمام رسید و هرچند او در این فدراسیون باقی ماند ولی حالا باید منتظر دوران جدیدی با مهدی تاج در راس فدراسیون برای فوتبال کشور باشیم.
بهرشکل هر اندازه هم که از دست کفاشیان عذاب کشیده باشیم، نباید فراموش کنیم که یک صعود به جام جهانی، آمدن کیروش به فوتبال ایران و حمایت سفت و سخت از او و منظم شدن بازی های لیگ فوتبال ایران چه در لیگ یک و چه در لیگ برتر در زمان او اتفاق افتاد ولی با توجه به حجم کارهای سیاهی که در دوران مدیریت او در فوتبال ایران رخ داد، سبب میشود که آبهای پاشیده شده به پشت سر علی آقای خنده رو برای بدرقه خیلی کم باشد.
این کارهای سیاه از بیانضباطیهای شدید مالی گرفته تا مسائل پشت پرده فوتبال که هیچگاه در این فدراسیون حل که نشد هیچ، حتی بر آنها دامن هم زده شد موجب میشود که علی رغم آن اتفاقات خوب، بازهم فدراسیون کفاشیان نمره قبولی بالایی نگیرد و همه امیدوار بودند که با برگزاری انتخابات جدید که البته علی آقا حق شرکت در آن را نداشت، فصل جدیدی برای فوتبال ایران ورق بخورد.
اما عدم شرکت افراد مقبول در جامعه ورزش نظیر صفایی فراهانی، مهرعلیزاده و دادکان در این انتخابات و همچنین حضور نامزدهایی که خیلی تفاوت آشکار با یکدیگر نداشتند همانند تاج، عزیزمحمدی و آجرلو، سبب شد که خیلی چشم روشنی در این انتخابات برای اهالی فوتبال آب نخورد.
در نهایت با انتخاب تاج و باقی ماندن کفاشیان به عنوان نایب رئیس فدراسیون، خیلی ها معتقدند که با وجود این انتخابات پر سروصدا، آب از آب در فدراسیون فوتبال تکان نخورده است و پاشنه فوتبال ایران همچنان بر همان روال سابق می چرخد.
تاج که در فوتبال ایران چهره کاملا شناخته شده ایست و حداقل در شروع کارش تفاوت اساسی از نظر شناخت فوتبالی، با کفاشیان هشت سال قبل دارد که تازه بر این صندلی نشسته بود، البته از چهره های فوق العاده محبوب فوتبال ایران نیست که خیلی ها را از آمدن خود خوشحال کند. به خصوص اینکه خیلی ها عملا اتفاق تازه ای در راس مدیریت فوتبال ایران از بابت این موضوع ارزیابی نمی کنند.
همینکه به محض انتخاب تاج به سمت ریاست فدراسیون، خیلی ها این ماجرا را به سود تیم های اصفهانی و قویتر شدن باند اصفهانی فدراسیون ارزیابی میکنند، یعنی اینکه آقای تارج کار بسیار سختی برای تغییر افکار عمومی نسبت به خود در همین سال پیش رو دارد.
البته با دلایلی هم می توان منتظر رخ داد اتفاقات جدید در فوتبال ایران بود و منتظر بود تاج با همان سیاست اصفهانی که در نهایت او را به صدر مدیریت فوتبال ایران رساند، تفاوتها و فکرهای خود را نیز در این فدراسیون به کرسی بنشاند.
میان مدیریت تاج و کفاشیان میتوان اختلافات فاحش را ارزیابی کرد... اختلافاتی که دلایل متعددی میتوان برای آن برشمرد...
اول؛ مهدی تاج هیچگاه زیر سایه فردی نبوده و همیشه «استقلال» خودش را به رخ کشیده. او همیشه سازمان لیگ را جدا از فدراسیون میدانست. قطعا نخستین رویکرد او، جدا کردن مسیر فدراسیون از تصمیمات کفاشیان است تا هم وزارت را قانع کند و هم جامعه را نسبت به فدراسیونش خوشبین. از سوی دیگر نایبرییس اول پیشین برای نایب رییسی دوم انتخاب نشد و در حرکتی سازماندهی شده برای تضعیف موقعیت تاج ،رای سفید به صندوق انداخته شد.
دوم؛ مهدی تاج اگرچه تا دو هفته قبل، هماهنگ با علی کفاشیان بود اما در همین دو هفته، بیشتر از سه بار با وزیر ورزش- مخالف سرسخت در این یکسال- جلسه داشت و بارها در مصاحبههایش از نقش وزارت در فوتبال گفت. تاج اگرچه به آرای کفاشیان نیاز داشت اما با هوشمندی از «وابستگی کفاشیان به حضورش»، همزمان با دو گروه دیگر هم کنار آمد. اولی شهابالدین عزیزیخادم که ماهها قبل کار تیمی را در دستور کار داشتند و تاج و البته آجورلو در مناظرههای تلویزیونی به این ماجرا اعتراف داشتند و رییس «امروز» فدراسیون در برنامه ٩٠، با زیرکی و نام بردن از او، توافق پنهان را آشکار ساخت. از سوی دیگر تاج با وزارت هم کنار آمد تا در عین ناباوری، ٥٠ رای را در سبد آرای خود ببیند.
سوم؛ ترکیب هیاترییسه دستخوش تغییرات جدی شده و دیگر زیر سایه خواستههای کفاشیان قرار ندارد. شیعی،اصفهانیان، طالقانی، بهاروند، ممبینی و احتمالا قنبرزاده، از اعضای اصلی تیمی هستند که ماهها برای پیروزی با عزیزیخادم همراه بودند. آنها قطعا در نخستین گام به دنبال «اصلاحات اساسی» در ساختار فدراسیون هستند و تصمیماتی، خلاف رویه گذشته و خواستههای رییس سابق را در دستور کار قرار میدهند.
چهارم؛ بین مدیریت کفاشیان و مدیریت مهدی تاج، تفاوتهای پارادایمی بسیاری وجود دارد و این تفاوتها مانع آن میشود که حتی به صورت صوری هم بستر مدل پوتین-مدودف در فدراسیون فوتبال فراهم شود و حتی اگر به مصاحبه آجورلو استناد شود، خاستگاه سیاسی کفاشیان با تاج تفاوت دولت قبلی و حاضر است.
پنجم؛ شرایط و موقعیت نمونههای مورد اشاره در دو کشور کاملا متفاوت است و برای همین میتوان این نظریه را به راحتی رد کرد. پوتین در شرایطی به معرفی مدودف و حمایت تمامقد از وی پرداخت که وضعیت اقتصادی و سیاسی روسیه تا حد زیادی به ثبات و بهبود نسبی رسیده بود و دوران پوتین به عنوان عصر احیای روسیه قدرتمند معروف شد اما فدراسیون ایران در پایینترین سطح محبوبیت و از لحاظ پذیرش جامعه، دولت و حکومت، در ناامیدانهترین وضعیت قرار دارد. فدراسیونی که درآمد ندارد و هیچ فردی راضی به ادامه فعالیت کفاشیان نبود.
به عنوان جمعبندی باید گفت که طرح این مساله در انتخابات نباید چندان مورد اعتنای رسانهای قرار گیرد، چراکه بهخاطر دلایل عدیدهای که بخشی از آن منتشر شد، اساسا زمینه تحقق چنین امکانی در فوتبال وجود ندارد و چهبسا عمر مدیریتی کفاشیان در پست تازه، به اندازه چهارسال ریاست تاج هم نباشد. اتفاقی که بارها برای آیتاللهی، بهروان، شجاعی و محمدنبی در فدراسیون کفاشیان افتاد و رییس گذشته برای ادامه حیات مدیریتیاش مجبور به قربانی کردن نوابرییس و دبیرکلش شد. از سوی دیگر به نظر میرسد طرح این مساله به عنوان تاکتیک رییس قبلی باشد تا هم بتواند همچنان فضای رسانهای را بهنفع خودش در آینده بهخاطر موضوع گزارش کمیسیون اصل ٩٠ نگه دارد و هم هر فعالیت دوران مدیریت تاج را به نام خودش مصادره کند. مسالهای که باید در آینده مورد قضاوت دقیقتری قرار گیرد.
با پیروزی برابر پیکان مس مدعی می شود
مهمترین احتمال برد مس است!
در حالی که نزدیک به 20 احتمال باید رخ دهد تا تیم فوتبال مس کرمان بتواند شانس صعود به لیگ برتر در هفتهی پایانی رقابتهای لیگ دسته اول را داشته باشد، اما مهمترین احتمال قبل از هر چیز برد تیم مس برابر پیکان است!
تیم مس کرمان که در مهمترین و حساسترین زمان رقابتهای لیگ یک، سه هفته از پیروزی فاصله گرفت تا شانس خود را برای صعود به لیگ برتر به حداقل برساند، حالا در دو بازی آخر خود فقط شش امتیاز میخواهد تا با توجه به اما و اگر بازیهای دیگر بتواند یکی از دو سهمیه باقی مانده صعود را کسب کند.
البته با توجه به چینش بازیها و هفتههای پراتفاق آخر لیگ یک، این اتفاق با همه دور بودن خود، میتواند خیلی هم نزدیک باشد و چه بسا نتایج این هفتهها همگی بر وفق مراد مس رقم بخورد... البته قبل از آن این سوال مطرح است که مس میتواند شش امتیاز خود را در این دو بازی کس کند؟!
البته بازی با نفت آبادان در کرمان همه را ناامید کرد و اگر مس با همان روال برابر پیکان بازی کند، قطعا در همین هفته و به دست خودش، کار نرسیدن به لیگ برتر را برای خود تمام میکند! و از همین روست که قبل از نگاه به سایر نتایج باید دید که آیا مس میتواند سه امتیاز کامل بازی با پیکان را کسب کند؟!
بازی مس در بابل البته چشمههای امید کرمانیها را بیشتر جوشان کرد چراکه مس به نوعی تیمتر از بازی های قبل خود بود و با همین اتحاد موفق شد در بازی سخت بابل دو بار عقب افتادگی خود را جبران کند و چه بسا اگر شرایط بازی عادیتر بود، به سه امتیاز این بازی هم میرسید.
از همین روست که شاید مس با همین تحول روحی و تیمی، به سه امتیاز بازی با پیکان نزدیکتر باشد البته اگر بازهم مس نخواهد در این بازی مشابه بازی با نفت آبادان پراشتباه و بیدقت بازی کند.
البته بازی با پیکان اصلا بازی سادهای نخواهد بود و پیکانی که با صعود به لیگ برتر در اوج شادی و مسائل روحی و روانی قرار دارد، قطعا نمی خواهد برابر مس جشن خود را خراب کند و این تیم با آرامش روانی با بالاترین انگیزه به کرمان خواهد آمد و برابر مس بازی میکند.
اگر مسیها فکر میکنند که پیکانیها برای این بازی انگیزهی کافی ندارند البته سخت در اشتباه خواهند بود چراکه علاوه بر بازیکنان شاد پیکان، علی مرزبان سرمربی تیم پیکان هم برابر اکبر میثاقیان انگیزههای خاص خود را دارد و این دو که در تیم پدیده به مشکل خوردند برابر هم بازی حساسی با انگیزههای شخصی خواهند داشت. مرزبان که با پیکان به لیگ برتر صعود کرده است خیلی دوست دارد شخصا مانع صعود تیم میثاقیان به لیگ برتر شود و از همین رو با تمام توان برابر او صف آرایی خواهد کرد.
با این حال مسیها اگر میخواهند در هفتهی آخر همچنان مدعی باشند و در بازی اخر شانس البته خوبی برای صعود داشته باشند باید پیکان را در کرمان شکست دهند و قبل از هر احتمالی سه امتیاز خود را در زمین کسب کنند.
در بابل بالاخره تیم شدیم
مس میثاقیان دیر بیدار شد
هرچند برای مسی که به اندازه لازم در جهت از دست دادن شانس برای صعود امتیاز از دست داده بود، فقط سه امتیاز بازی با خونه به خونه بود که می توانست امیدهای این تیم را برای صعود همچنان پررنگ نگه دارد، اما اتفاق دیگری در این بازی رخ داد که کرمانیها را دلگرم نگه داشت.
اتفاق این بازی نه در بعد نتیجه که در خواستن مسیها بود... اینکه شاگردان اکبر میثاقیان در دو مرحله عقب ماندگی خود را در جو وحشتناک ورزشگاه بابل جبران میکنند، اتفاقی بود که کمتر از سوی مس این فصل رخ داده بود... اتفاقی که در میل خواستن مس تعریف می شد و البته که مس در این فصل کاملا به این موضوع بیمیل بود!
مس در بازی با خونه به خونه از نظر فنی خیلی پیشرفت محسوسی نداشت اما در یک زمینه کاملا متفاوت از قبل خود بود و آن تیم شدن و انسجام بیشتر بازیکنان با یکدیگر و وحدت کاری بود که البته برروی همین فاکتورها بود که مس موفق شد در بابل بازنده نباشد و با سربلندی زمین را ترک کند.
این موضوع البته فقط حسرت کرمانیها را بیشتر میکند و آن اینکه چرا مسیها در اکثر بازیهای خود تا این حد مایل به اتحاد نبودند و چرا در بازیهای دیگر نارنجیپوشان برای رسیدن به گل و کسب نتیجه جانفشانی نکردند... درست همانند کاری که مس در بابل انجام داد و البته نتیجه مثبت آن را هم دید.
به نظر میرسد اکبر میثاقیان نیز کمی دیر تیم خود را بیدار کرده است و مسی که در بابل بازی کرد، دقیقا همان مسی بود که از زمان حضور میثاقیان در کرمان انتظار داشتیم ببینیم. تیمی که با چاشنی غیرت و اتحاد به زمین میرود و هرچند خوب هم بازی نکند ولی راه رسیدن به گل را با پافشاری برروی حمله پیدا میکند.
همه انتظار داشتند با توجه به زمان کمی که میثاقیان در کرمان داشت، او زودتر از اینها تیم خود را به این سمت هدایت کند ولی ظاهرا میثاقیان درصدد است که در سه هفتهی پایانی متد اصلی خود را سرانجام در مس رونمایی کند.
بهرشکل مس از دو بازی بعد خود 6 امتیاز را میخواهد تا چشم به اتفاقات و اما و اگرهای فراوان برای صعود داشته باشد. البته این شش امتیاز برای مسیها جنبه حیثتی دارد تا حداقل ثابت کنند که میتوانند تیم بزرگی باشند و با سرافکندگی تمام لیگ این فصل را به اتمام نرسانند و با این 6 امتیاز حداقل خود را سرافراز نگه دارند هرچند که این شش امتیاز پل صعود آنها نباشد.
آخرین تیر برای نجات یا خودکشی
کف دست میثاقیان!
بازی مس برابر خونه به خونه برای هر دو تیم اشتراکات زیادی دارد... این بازی برای هردوی آنها درست مثل آخرین تیر موجود در فشنگ میباشد... یا آن را دقیق هدف گیری میکنی و با زدن نشانی درست جان خود را نجات میدهی و یا ترسو میشوی و از ترس مرگ با همین تیر خودکشی میکنی.... این دقیقا حال مشترک دو تیم از بازی روز دوشنبه است و برای همین این دیدار فراتر از یک فوتبال ساده سه امتیازی میباشد.
البته دو تیم راه سومی هم دارند و آن اینکه با کسب یک نتیجه مساوی به سود رقبا خودکشی دست جمعی کنند و به جای خود یک دوجین تیم را با این نتیجه خوشحال و البته خود را سرافکنده کنند...
بهرشکل این بازی در حالت عادی خود کم حاشیه نداشت که حالا شرایط امتیازی دو تیم در جدول هم سبب میشود که این بازی کاملا یک مسابقه خاص با سرنوشتی متفاوت برای دو تیم شود.
از یک سو میثاقیان در کرمان نمیخواهد هواداران مس را ناامید کند... مسیها که با یک دنیا امید و آرزو منتظر آمدن اکبرخان به کرمان بودند، تا امروز نتوانستند در اکبر تایم لیگ یک هنوز لذت حضور او را بچشند و شاید در این بازی که قبل از هر بعد فنی، فقط مسئله روحی و روانی دارد که خود را هویدا میکند، بیش از هر زمانی میثاقیان با متدهای خاص خودش وارد شود.
بهرشکل همه کرمانیها نیز انتظار اینکه در تیم انها با حضور میثاقیان از نظر فنی تحول خاصی رخ ندهد را داشتند اما انتظارات آنها از بعد اینکه سرمربی آنها تاثیرات روانی خود را در تیم بگذارد، هنوز برآورده نشده است و بازی فوق حساس برابر خونه به خونه در بابل باید اوج کاری این مربی باشد.
اما از سوی مقابل بابلیها که برای دیدن مجدد میثاقیان لحظه شماری میکردند او را میبینند اما این بار در برابر خود... آن ها که از روز جدایی میثاقیان از خونه به خونه حتی یک روز هم آب خوش را از گلوی خود پائین رفته ندیدند، از حمید درخشان هم عبور کردند تا شاید راه نجاتی برابر سرمربی سابق خود پیدا کنند.
البته میثاقیان خونه به خونه را مثل کف دست خود میشناسد و او این بار باید کاملا با دستهای شسته این بازی را از قبل روخوانی کند و برنامههای بازی را به نحوی جلو ببرد که خود مرد بزرگ این بازی شود... طبیعی است که او اگر نتواند با مس این بازی را به سود تیم خود در بیاورد، شاید همه چیز را در این فصل از دست بدهد.
مس با برد حماسی خود در بابل میتواند جزو مدعیان دوباره قد علم کند و شاید این پیروزی روحیه بخش سبب شد که مس در کمال شگفتی باردیگر در خانه لیگ برتر را بکوبد البته اگر فقط در این بازی به سه امتیاز برسد.
سه بازی و سه حماسه برای مس کرمان
وجود خود را ثابت کنید
وحید قرایی- تیم مس کرمان با آن نمایش تاسف بار آنقدر مسیر خود را برای صعود به لیگ برتر سخت کرده است که صحبت از لیگ برتری شدن این تیم شاید بیش از حد خوشبینانه به نظر آید.اما این تیم سه بازی در لیگ یک دارد که می تواند به آنها به مثابه سه حماسه نگاه کند.
بازیکنانی که قطعا در وضعیت فعلی مس دخیل بوده اند می توانند از این فرصت استفاده کنند و وجود خود را ثابت کنند وگرنه یک شهر هیچگاه آنها را نخواهد بخشید و قطعا نامشان به خاطر خلق یک ناکامی بزرگ در ذهن مردم کرمان ثبت خواهد شد.
کرمانی ها این بار همین را از مسی ها می خواهند که در سه بازی پیش رو حماسه ای بزرگ خلق کنند. حماسه ای با سه پیروزی پیاپی که نشان دهد وجود و تعصب و غیرت بازیکنان را و نشان دهد که غرور یک شهر برای یک تیم آنقدر مهم است که حاضر باشند از خود برایش مایه بگذارند.
بدون شک شرایط تیم مس در لیگ یک امسال به گونه ای بود که صعود به لیگ برتر می توانست چندان دور از انتظار نباشد اما خب همه چیز به هر دلیل به گونه ای پیش رفت که شرایط تا به این حد سخت شد و حالا اتفاق بزرگ را بازیکنان مس باید خلق کنند تا وضعیت امروز مس جبران شود. بدون شک روی کاغذ مس کرمان همچنان برای صعود شانس دارد.
البته تاکید می کنم روی کاغذ اما خوشبختانه همین شانس هم وجود دارد و چراغ امید همچنان برافروخته است و برافروخته می ماند اگر مسی ها فقط به پیروزی دست یابند و نه نتیجه دیگری... دوشنبه این هفته اولین گام می تواند برداشته شود آن هم با کسب نتیجه پیروزی مقابل خونه به خونه.
با این پیروزی حداقل این اتفاق می افتد که مسی ها دوباره می چسبند به تیم های مدعی صعود و در دو بازی دیگر می توانند باز هم شانس صعود را پررنگ کنند. در سه بازی آینده مقابل خونه به خونه، پیکان و پاس مس فقط بازیکن نمی خواهد...مردانی جان بر کف می خواهد که حماسه خلق کنند و برای همیشه در خاطر کرمانی ها باقی بمانند. پس بجنگید و وجود خود را ثابت کنید...
اشتباه فردی و فنی بلای جان مس
مروری بر اشتباهات مس در بازی با نفت
با باخت بد موقعی که تیم فوتبال مس در کرمان برابر نفت آبادان کسب کرد، حالا امیدها برای صعود این تیم به لیگ برتر در حداقل ممکن به سر می برد و فضایی از ناامیدی در بین هواداران و اعضای این تیم وجود دارد.
هرچند مس برروی کاغذ هنوز شانس زیادی برای صعود به لیگ برتر دارد اما آنچه که کرمانی ها را با تردید شدید در این باره روبرو می کند ادامه اشتباهات مس است که در نیم فصل دوم به طور مداوم تکرار شد.
تکرار مکرری که در بازی با نفت آبادان هم وجود داشت و سبب شد که به راحتی مس این بازی حساس خانگی را با شکست سپری کند که البته مرور این اشتباهات نه کار جدیدی است و نه تکرار آن ها از سوی تیم مس ظاهرا پایانی است...
اکبر میثاقیان در این بازی که تیمش نیاز به پیروزی داشت می توانست سیستم تیم خود را شجاعانه تر بچیند و از همان ابتدای بازی تیم خود را هجومی تر روانه زمین کند. یعنی دقیقا همان کاری که نادر دست نشان در تیم نفت انجام داد و از همان ابتدا با دو بازیکن در خط حمله خود به میدان رفت که حضور همین دو بازیکن در نزدیک های محوطه مس حتی در زمانی که این تیم با یک گل جلو افتاد، نسخه مس را برای تثبیت شکستش پیچید.
در حالی که مسی ها میزبان این بازی بودند اما در همان نیمه اول بسیار خوش شانس بودند که بیش از سه بار دروازه خود را باز شده ندیدند و این به واسطه حضور دو بازیکن تند و تیز آبادانی در محوطه مس بود که موجب اشتباه مدافعان تیم مس هم شده بود.
این در حالی بود که میثاقیان همچنان بر استفاده از تک مهاجم در این بازی اصرار داشت وشاید نحوه چیدمان دیگری از مس می توانست در این بازی نتیجه ای بهتر دهد.
بارها در همین فصل گوشزد کردیم که کیوان امرایی مهاجم، خیلی بهتر از امرایی پشت مهاجم بازی می کند و در چند بازی که این بازیکن فوق العاده برای مس کار کرد دقیقا به همان بازی هایی برمی گردد که امرایی در نوک حمله مس به عنوان یکی از دو فروارد به زمین رفت و او در این بازی ها بسیار بهتر از بازیکنی بود که در پشت مهاجم یا کناره ها کار کرد.
در این بازی سرمربی مس می توانست از سیستم 4-4-2 استفاده کند و با قرار دادن زوج امرایی و دقیقی در خط حمله به مراتب حملات تیم خود را پردامنه تر کند و از کارایی هر دو بازیکن خود نیز بهتر استفاده کند.
همچنین در میانه زمین با قرار دادن زوج مرزبان و حسین خانی در میانه زمین ضمن محکم کردن کمربند میانی خود، از تحرک و بازیسازی مرزبان در این بازی بیشتر استفاده کند و با قرار دادن زنده روح در دفاع کناری هم رفت و برگشت های تیم خود را منظم تر کند و هم اشتباهات خط دفاعی خود به خصوص در کناره ها را حداقل برساند اما بعد از 15 دقیقه از شروع بازی که مس کاملا تحت تاثیر تیم نفت قرار گرفت مشخص شد کادر فنی مس در محاسابات خود برای چینش سیستم در این بازی دچار اشتباه شده است.
اشتباه دوم مس شاید به تعویض های میثاقیان برمی گشت. در بازی با فولاد یزد که حجم حملات مس زیاد شد، دقیقی با یک جایگیری و یک شوت محکم گل اول مس را به ثمر رساند تا ورق بازی برگردد اما در این بازی میثاقیان در حالی که تیمش به حمله نیاز داشت یک مهاجم را به جای یک مهاجم دیگر اضافه کرد تا عملا در حملات این تیم اتفاق جدیدی حداقل از نظر تعداد مهره نیافتد.
بهرشکل با افزایش حجم حملات مس، دقیقی که ذاتا یک گلزن است و می تواند از روی تک موقعیت ها برای خود گل بسازد مثل بازی با یزد، در این بازی و در نیمه دوم به مراتب کارایی بیشتری داشت که میثاقیان او را از زمین خارج کرد.
همچنین زمانی که پیش از این بازی اعلام می کردیم که بازیکنان مس با توانی فراتر از صد درصد به میدان بروند یعنی اینکه اشتباهات فردی شان به صفر برسد اما در این بازی مملو از اشتباهات فردی بازیکنان مس بود.
مسی ها خوش شانس بودند که روی اشتباه فردی رکابی و یوسفی در همان دقایق ابتدایی گل نخوردند... در ادامه مرور صحنه گل اول نفت نشان می دهد که مسی ها در این بازی چقدر راحت اشتباه مرگبار می کنند... زنده روح توپ را به پای بازیکنان نفت می کوبد... در سمت چپ خط دفاع پوشش لازم از سوی داداش وند داده نمی شود و یوسفی هم به عجیب ترین شکل ممکن دروازه را خالی می کند و رکابی هم روی پای بازیکن مستقیم خود حاضر نمی شود تا به همین راحتی دروازه مس باز شود.... گلی که مملو از اشتباهات فردی بازیکنان مس آن هم در این بازی حساس بود و این فاکتور لازمی برای تیمی که می خواهد صعود کند نیست...
این اشتباه به نوعی دیگر برروی گل دوم تیم نفت نیز آشکار شد و در گل نزدن های مس نیز با کم دقتی بازیکنان این تیم هویدا بود که همگی نشان می دهد نه تنها بازیکنان مس توانی بیشتر از حد خود نگذاشتند که به مراتب دست پاچه تر هم در این بازی بوده اند.
بهرشکل مس در این سه بازی اگر اشتباهات فنی و فردی خود را بگیرد شاید بتواند با کسب 9 امتیاز معجزه ای برای خود رخ دهد... البته اگر این تیم بخواهد که تیم باشد و این دو فاکتور را برای خود رعایت کند.
ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه؟!
جریان علیه مس در کرمان شناسنامه دار شد!
در روزهایی که همه به دنبال علت و چرایی ناکامی مس در راه رسیدن به لیگ برتر میگردند موضوعات و حرفهای جالب و قابل تاملی طرح شده است که البته در کرمان تازگی دارد.
البته زدن حرفهای کلی و مقصر کردنهای پائین به بالا همواره در زمان ناکامی موضوعی تکراری بوده است و طبیعی بود که این اتفاق در کرمان هم بعد از حذف مس مطرح شود اما جدا از آنها، حالا انگشتهای اتهام به سمتی رفته است که برای خیلیها غیر قابل انتظار بوده است.
تقریبا پنج بازی قبل مس در لیگ یک این فصل بود که سایت این باشگاه بیانیهای را بروی خروجی خود قرار داد و در آن صراحتا عنوان کرد که عدهای در کرمان از پیروزیهای مس ناراحت میشوند و برای ناکامی مس با برنامه عمل میکنند که در این بیانیه از آنها خواسته شده بود به خاطر دل هواداران مس، در 5 بازی آخر که حکم مرگ و زندگی برای این تیم را داشت، به جای قرار گرفتن در برابر مس، در کنار آن قرار گیرند...
در این مطلب صراحتا از هیچ جریان و یا نهادی نام برده نشده بود اما کاملا مشخص میکرد که در کرمان جریاناتی وجود داشته است که میبایست یار مس میشدند اما اقداماتی انجام داده بودند که این چنین برای مس بار و البته دل چرکین ایجاد کرده بودند.
همان زمان طبیعی بود که با نتیجه نگرفتن مس، از این جریانات پرده برداری بیشتری صورت خواهد گرفت که در برنامهی شب گذشته عصر ورزش مشخص شد منظور باشگاه مس، هیات فوتبال و مدیریت آن بوده است که ظاهرا نه تنها بسیج و اتحادی با باشگاه مس برای موفقیت تیم فوتبال آن در لیگ یک این فصل نداشته است که حتی چالشهای بزرگی نیز با یکدیگر برای این موضوع داشتهاند...
مراد حاج جعفری به عنوان رئیس هیات فوتبال در راس اشارات انگشتهای این موضوع قرار گرفت و در برنامهی عصر ورزش بود که خیلیها علت اختلافات عمیق باشگاه مس و هیات فوتبال را عملکرد وی و البته تفکرات او عنوان کردند.
حاججعفری نه تنها برای فوتبال کرمان نام ناشناختهای نیست که او قریب به سه سال به طور مستقیم در باشگاه مس نیز حضور دارد و حتی تجربه مدیریت این باشگاه را نیز در کارنامه خود به ثبت رسانده است.
در سه سال گذشته هر زمان صحبت از علل ناکامی فوتبال مس به میان میآمد برخی به سرعت به وجود دستهای پشت پرده در خوده کرمان استناد میکردند و با صراحت عنوان مینمودند در کرمان جریاناتی وجود دارد که برای موفقیت مس مانع درست میکند اما هیچگاه به طور صریح از آنها نام برده نمیشد.
حتی سال قبل که باشگاه مس با شدیدترین هجمه ممکن از سوی صادق درودگر روبرو شده بود، شخص درودگر به صراحت عنوان میکرد که اطلاعات و سرنخهایی که سبب میشود او علیه مس کرمان صحبت کند از خود کرمان دریافت میکند و عدهای در خود شهر کرمان نیز در کنار او قرار دارند که او این چنین با قدرت علیه مس کرمان میتازد...
در آن زمان این سوال کاملا مطرح بود که منظور آنها از این جریانات چیست و در کرمان چه کسانی ساز مخالف با موفقیت مس میزنند اما شاید اتفاقات روزهای اخیر حالا بیشتر به این سوالات جواب داده است و حداقل واضحتر کرده است که مراد از این جریانات دقیقا چه بوده است.
البته نباید فراموش کرد که حاججعفری یکی از قدرتمندترین افراد فوتبال کرمان است که میتواند با همین قدرت برروی اتفاقات فوتبال کرمان از جمله تیم فوتبال مس اثرگذاری کند و شاید همین قدرت است که سبب شده حالا مراد حاججعفری در زمان ناکامی مس این همه در معرض صحبت قرار گیرد.
حاججعفری آنقدر قدرت و نفوذ در فدراسیون فوتبال نیز داشت که بلافاصله پس از انتصابش به عنوان سرپرست باشگاه مس، محمدزاده رئیس کمیته اخلاق فدراسیون در مصاحبهای باشگاه مس را از تمامی اتهامات مربوط به تبانی تبریه کند... در همان زمان نیز این سوال مطرح شد که اگر حاججعفری چنین قدرتی دارد که بلافاصله بعد از نشستن بر راس باشگاه مس چنین پرونده بزرگی را در عرض چند روز به سود باشگاه مس ببندد، چرا در روزهای حساس گذشته این چنین نکرده بود و از قدرتش به سود فوتبال مس استفاده کند انهم در صورتی که وی رئیس هیات فوتبال کرمان و عضو هیات مدیره باشگاه بود.
اما مراد حاججعفری در یکی از حساسترین مقاطع این فصل مس یعنی موعد نقل و انتقالات و عقد قرارداد با بازیکنان مس بر راس باشگاه نشست... در همان زمان نیز صراحتا اعلام میشد که حاججعفری به صورت موقت بر این پست تکیه دارد و او که قدرت زیادی در فوتبال کرمان دارد میتواند باشگاه مس را در این موعد حساس عبور دهد.
هرچند مراد حاججعفری نیز بر این موضوع کاملا واقف بود اما نزدیکان او در صحبتهایش به صراحت عنوان کرده بودند که آقای حاججعفری مجددا به باشگاه مس برخواهد گشت و آنها این بنا را در ذهن خود داشته باشند.
بهرشکل حاججعفری برخلاف میل خود جایش را در راس باشگاه مس به حمید موسوی داد و از همان زمان زمزمههایی شنیده میشد که حاججعفری از این اتفاقات دلخور است و برخی نیز اعلام میکردند که اتفاقات در پایان فصل به گونهای بد برای این تیم رقم میخورد که بازهم مس برای عبور از فصل حساس نقل و انتقالات دست به دامن قدرت حاججعفری خواهد شد! یعنی همان ماجرایی که فصل قبل برای مس رخ داده بود.
البته فصل برای مس به همین شکل رقم خورد و مطابق انتظار و پیشبینی برخی که حتی جایگاه مس رفسنجان را بالاتر از مس کرمان پیشبینی میکردند!! این اتفاق هم دقیقا رخ داد! در همان زمان خیلیها بدترین پایان ممکن را برای مس پیشبینی میکردند و حتی رتبهای این تیم را به طور دقیق برآورد کردند و در روزهایی که مس هنوز خوب نتیجه میگرفت و شانس صعود به لیگ برتر داشت، میدانستند که این تیم در پایان فصل آنقدر به مشکل میخورد که برای صعودش کاملا به چالش کشیده میشود و اتفاقا این افراد که کاملا نزدیک به هیات فوتبال و شخص مراد حاججعفری بودند و اینکه چگونه پیشبینی آنها دقیقا درست از آب درآمد البته خودش نکته قابل تامل و توجهی است....
البته در این میان نباید از کمکاریها و اشتباهات فنی بازیکنان و یا کادر مربیان مس چشم پوشید که تا این حد راحت و به صورت متوالی امتیازات مس را از دست دادند تا این تیم پله به پله در جدول پائین بیاید اما قطعا در تیم مس حواشی زیاد و باند و دسته های گوناگونی شکل گرفته بود که خیلیها منبع و منشا آن را در همان زمان عقد قراردادها جستجو میکردند و در همین برنامه عصر ورزش نیز این نکته به وضوح تاکید شد که قراردادها بازیکنان این فصل مس به گونهای امضا شده و نحوه پرداخت پاداش و یا مانده قراردادهای فصل قبل به شکلی است که این امکان را میداد در بلند مدت تیم مس را در معرض حاشیه قرار دهد یعنی درست اتفاقاتی که در پایان فصل برای مس رخ داد و تیم مس به یکباره چند پاره شد!
بهرشکل حمید موسوی فردی بود که علیرغم همه محاسنات خود در عرصه مدیریتی از فوتبال و فضای آن شناخت کاملی نداشت و تا زمانی که او با خیلی از جریانات از نزدیک آشنا میشد، تیم مس وارد بحران و حاشیهای که به نظر میرسید از قبل طرحریزی شده است وارد میگشت و شخص حمید موسوی نیز صراحتا اشاره کرده بود که در چهار هفته پایانی لیگ یک بوده است که متوجه شده چه اتفاقات تلخی در باشگاه مس رخ داده است که او اصلا برای مقابله با آنها برنامه نداشته است چراکه فکر نمیکرده است این تیم از داخل با ضربه روبرو شود.
یکی از دلایلی که حمید موسوی را وادار به استعفا و پافشاری برروی آن کرد این بود که عنوان مینمود نهادها و یا افرادی که او دوست خود میپنداشت و انتظار کمک از انها را میکشید، بدترین مشکلات را برای او به وجود آوردند. خرچند با این استعفای او نیز به شدت از سوی شرکت مس مخالفت شد تا تحولات به گونه ای دیگر رقم بخورد.
جدا از این مسائل برخی دیگر از اتفاقات نیز نشان میداد که برای ضربه زدن به تیم مس همچنان قدرتی وجود دارد و اینکه چند ساعت مانده به شروع بازی مس برابر خیبر ناگهان فدراسیون فوتبال از نفوذ خود برای محرومیت میثاقیان استفاده میکند، نیز نشان میدهد همان قصههای دردناک فصل قبل نیز برای تیم وجود داشته است....
در نهایت جدا از هر ضربه زدن نهانی و اتفاقات پشت پرده، خوشحالی برخی از افراد در جایگاه ویژه ورزشگاه کرمان در زمانی که دروازه مس توسط حریفانش باز میشد خود گویای همه مسائل بود....اتفاق شرم آوری که دقیقا در برابر مدیر عامل باشگاه مس رخ میداد و برخی درست در زمان گلخوردن های مس از شادی نمیتوانستند خود را کنترل کنند و همین اتفاق کافی بود تا نشان دهد در کرمان نباید مس موفق شود و البته این جریان آنقدر قوی بود که به هدف خودش برسد....
به امید شوق شدن این گریه
اشک سرمربی مس در رختکن در اومد
صعود نکردن مس به لیگ برتر اشک خیلی ها را در کرمان درآورد و خیلی ها هنوز انگشت به دهان گاز می گیرند که چرا مس کرمان امروز شادی خود را به همین راحتی با غم تاخت زده است.
البته این موضوع دلایل زیادی دارد اما یکی از کسانی که برای این موضوع اشک ریخت اکبر میثاقیان سرمربی مس کرمان بود که پیش از بازی آخر تیمش برابر پاس این گونه به اتفاقات و نتایج مس واکنش نشان داد.
میثاقیان قبل از بازی به بازیکنانش گفت که امروز میبایست جشن صعود بگیریم اما نشد... امروز میبایست فضای رختکن ما متفاوت باشد اما نشد و قبل از هر مقصری باید علت را در همین رختکن و خودمان دنبال کنیم.
میثاقیان که در زمان زدن این حرف ها تحت تاثیر قرار گرفته بود صراحتا اشک در چشمانش جمع شده بود اشکی که البته از چشم خیلی ها در کرمان جاری شد.
همه امیدوارند که البته این اشک در پایان فصل آینده اشک شوق باشد و همه از ماجراهای این فصل درس عبرت بگیریم و دیگر کارشکنیهای این فصل در خود کرمان نباشد تا راه مس نیز برای صعود باز بماند.
النای تیم مس کرمان از اوکراین تا ایران:
خودم اوکراینی و پرچمم ایرانی است!
زمانی که تیم تنیس روی میز دختران مس کرمان در رقابتهای لیگ برتر این فصل عنوان نایب قهرمانی را کسب کرد، وجود یک نام در بین بازیکنان دختر مس حسابی جلب توجه میکرد... النا تیتارنکو که از معدود نامهای خارجی ورزشکار در باشگاه مس در فصل جاری رقابتهای تیمهای مس محسوب میشود... اما موضوع زمانی جالبتر شد که این ورزشکار دختر مس با این اسم خارجی خود، به تیم ملی ایران دعوا شد!!
النا تیتارنکو، پینگپنگباز تیم ملی بانوان ایران؛ نه اشتباه نکردهاید، او عضو تیم ملی ایران است و یک اوکراینی که حالا خودش را ایرانی هم میداند.
بازیکنی که حتی در خواب هم نمیدید در کشوری به غیر از وطن خودش زندگی کند، حالا برای تیم ملی ایران در مسابقات رسمی به میدان میرود و کلی هم انگیزه دارد. او همین چندی پیش با لباس تیم ملی ایران در رقابتهای مقدماتی المپیک هم شرکت کرد تا تعجب سایر کشورها را نیز به دنبال داشته باشد.
با هیجان از روزی که دوستاناش با دیدن او در لباس ایران و پوشش اسلامی او شوکه شده بودند، میگوید و از آرزوهایی که برای پینگپنگ ایران دارد. با اینکه کشورش را دوست دارد ولی آرزو میکند یک روز با لباس ایران مقابل تیم وطنش بایستد و پیروز هم شود.
النا تیتارنکو 24 ساله، از سال 84 عضو تیم ملی پینگپنگ ایران شده و از زمان حضورش در ایران همیشه در مسابقات قهرمانی نفر اول بوده است.
او با حمایتهای همسرش امیر کرباسی که اصالتی کرمانی دارد، پیراهن تیم ملی ایران را به دست آورده و خیلی هم به تیمش تعصب دارد و می گوید: دختران ایران خیلی بااستعداد هستند؛ فقط امکانات و مربی آنها از بقیه تیمها کمتر است.
در ابتدا از همسر کرمانی النا سوال میکنیم که چطور پای این دختر اوکراینی را به ایران و نهایت تیم مس و تیم ملی کشورمان باز کرد.
- فکر میکنم مهمترین سوال این باشد که شما چطوری و کجا با همسر ایرانیتان آشنا شدید؟
کرباسی: در دانشگاه اوکراین. من دانشجوی مهندسی کامپیوتر بودم، النا هم تربیت بدنی میخواند. یکی دو کلاس مشترک داشتیم که همانجا با هم آشنا شدیم و بعد از چند ماه ازدواج کردیم.
- خانواده النا راضی بودند؟ بالاخره شما یک مرد خارجی بودید؟
نه، مشکلی نبود. البته اوایل من را نمیشناختند ولی وقتی خانوادهها با هم آشنا شدند، همه چیز حل شد.
- چه جوری؟
پدرم آمد اوکراین؛ النا و خانوادهاش را دید و با خانواده النا صحبت کرد، بعد از چند ماه رفت و آمد، آنها هم راضی شدند و با هم ازدواج کردیم.
- و بعد آمدید ایران؟
بله. البته بعد از چند ماه که درس من و النا تمام شد، به ایران برگشتیم.
- النا تو راضی بودی که برای زندگی به ایران بیایی؟
بله. ولی خب، اولش کمی میترسیدم. نمیدانستم در ایران قرار است چه اتفاقی برایم بیفتد؛ البته طبیعی هم بود.
- چطور شد که به این فکر افتادی که در ایران به ورزشت ادامه بدهی؟
کرباسی: اول بگذارید من یک توضیحی بدهم؛ النا قبل از اینکه به ایران بیاید، از من قول گرفت که شرایطی فراهم کنم که از پینگپنگ جدا نشود. النا از 6 سالگی پینگپنگ بازی میکند، از 9 سالگی تا 14 سالگی هم زیرنظر مربی صاحبنام روسیه ـ گرین اشین ـ کار کرده.
در 14 سالگی هم قهرمان بزرگسالان اوکراین شده. برای تیم ملی اوکراین هم بازی کرده. النا عاشق پینگپنگ است؛ برای همین به من گفت به شرطی به ایران میآید که بتواند به رشته مورد علاقهاش هم بپردازد.
النا: امیر همه چیزهایی را که من میخواستم بگویم، گفت.
- چطوری وارد تیم ملی پینگپنگ دختران شدی؟
خب. با همسرم و پدرش، رفتیم فدراسیون پینگپنگ. آنجا از من سوابق و مدارک خواستند که همه مدارکم را به آنها نشان دادم. بعد هم از من تست گرفتند و قرار شد در مسابقات قهرمانی کشور دختران شرکت کنم. سال 84 بود؛ در آن مسابقات نفر اول ایران شدم.
کرباسی: مسئولان تیم ملی بانوان از سبک بازی النا خیلی خوششان آمد. سبک بازی النا دفاعی است؛ در صورتی که بیشتر دختران ایرانی حملهای بازی میکنند، برای همین وقتی دیدند او در ایران نفر اول شده، به تیم ملی دعوت شد و حالا 2 سال است که برای ایران بازی میکند؛ البته هدف ما این نبود که النا در تیم ملی بازی کند، فقط میخواستیم در مسابقات باشد و از پینگپنگ ـ که خیلی به آن علاقه دارد ـ جدا نشود ولی مسئولان فدراسیون بازی او را پسندیدند و ماندگار شد.
- النا دوستداشتی برای تیم ملی ایران بازی کنی؟
بله. من ایران را خیلی دوست دارم. ایران کشور دوم من است و من خیلی خوشحالم که برای ایران بازی میکنم و در مسابقات بینالمللی لباس تیم ایران را میپوشم.
- تو برای تیم ملی اوکراین هم بازی کردهای، چطور توانستی در مسابقات رسمی با نام کشور دیگری حضور داشته باشی؟
کرباسی: بگذارید من جواب شما را بدهم.
النا 3 سالی میشد که برای اوکراین بازی نکرده بود. اگر یک بازیکن ملیپوش به مدت 3 سال برای تیمی که قبلا عضو آن بوده، بازی نکرده باشد، میتواند برای کشوری که تابعیت آن را دارد، بازی کند؛ برای همین هم النا توانست بدون هیچ مشکلی در رقابتهای رسمی بینالمللی مسابقه بدهد.
- رفتار بقیه اعضای تیم با تو چطور است؟ بالاخره تو یک جورهایی جای آنها را تنگ کردهای.
خب، رفتارها برایم جالب بود؛ بعضیها خوب بودند، چند نفری هم حسادت میکردند و دوست نداشتند که من باشم ولی بعد از چند ماه بهتر شد. برایشان جالب بود که من چهجوری بازی میکنم و چهجوری حرف میزنم ولی الان همه با هم دوست هستیم و در کنار هم برای ایران و نام ایران بازی میکنیم.
- اگر در مسابقههای خارجی از تو بپرسند کجایی هستی، چه میگویی؛ ایرانی یا اوکراینی؟
خب، من اوکراینیای هستم که ایرانی شدهام؛ روحم اوکراینی است، زبان مادریام اوکراینی است، خانوادهام و دوستانام همه اوکراینی هستند. اگر از من بپرسند کجایی هستم، میگویم اوکراینی ـ ایرانی هستم. من خوشحالم که برای تیم ایران بازی میکنم. حس میکنم که دارم به پینگپنگ ایران کمک میکنم. راستش را بخواهید من آرزو دارم با تیم ملی ایران مقابل اوکراین بازی کنم. نمیدانم چرا ولی دوست دارم با ایران، اوکراین را شکست بدهم.
- چرا؟
نمیدانم، بیشتر دوستان من عضو تیم ملی اوکراین هستند. من همیشه به آنها پز میدهم که برای ایران بازی میکنم. دوستانام نمیدانستند که من برای ایران بازی میکنم. وقتی در مسابقات آلمان من را با لباس ایران و حجاب اسلامی دیدند، شوکه شدند؛ اصلا باورشان نمیشد. مربی تیم ملی اوکراین هم ـ که زمانی مربی من بود ـ شوکه شده بود ولی آمد جلو و به من تبریک گفت.
- فکر میکردی یک روز برای تیمی به غیر از کشورت بازی کنی؟
نه، هیچوقت؛ حتی در خواب هم نمیدیدم. اصلا فکرش را هم نمیکردم که در یک کشور دیگر زندگی کنم، چه برسد به اینکه برای آن کشور بازی هم بکنم.
- قبل از ازدواج و آشنایی با همسرت، ایران را میشناختی؟
نه زیاد. فقط در کتابهای درسی و تاریخ درباره پادشاهان هخامنشی و فرهنگ و تمدن گذشته ایران خوانده بودم. همین، چیز دیگری نمیدانستم.
- حالا چی؟
حالا، خب گفتم من ایران و مردمش را خیلی دوست دارم. اصلا ایرانیها یکجور دیگر هستند؛ مهربان، خونگرم، صمیمی و دیندار. ولی اینکه خیلی تعارف میکنند از همه جالبتر است. ما در اوکراین اصلا تعارف نداریم ولی در ایران مردم خیلی به هم تعارف میکنند.
- تا حالا چه مقامهایی برای ایران به دست آوردهای؟
کرباسی: در بیشتر مسابقات قهرمانی کشور، نفر اول بود. در مسابقات المپیاد ایرانیان هم قهرمان شد و در آخرین مسابقه که رقابت انتخابی تیم ملی هم بود، مقام دوم را به دست آورد. تا حالا زیر دومی نداشته. همین چند هفته پیش هم با تیم مس کرمان در لیگ برتر نایب قهرمان ایران شدیم.
- روزی چند ساعت تمرین میکنی؟
النا: روزی 3 ـ 2 ساعت ولی قبل از مسابقات، بیشتر تمرین میکنم. اردوهای شبانهروزی هم هست.
- آقای کرباسی هیچوقت از اینکه النا را وارد پینگپنگ ایران کردهاید، پشیمان شدهاید؟
نه. باور کنید من خیلی خوشحالم که النا به عشقش میرسد. النا عاشق پینگپنگ است. اصلا یکی از عواملی که باعث شد النا به ایران عادت کند و ماندگار شود، همین پینگپنگ بود وگرنه حوصلهاش سر میرفت و دلتنگ میشد.
- تو چی النا، پشیمان نیستی که با بازی برای ایران، شانس حضور دوباره در تیم ملی اوکراین را از دست دادهای؟
نه. پشیمان نیستم. در ایران هم میتوانم به آرزوهایم برسم. خب دلم برای اوکراین و آن روزها تنگ میشود ولی من حالا تابعیت ایرانی دارم و باید برای اینجا تلاش کنم و افتخار به دست بیاورم.
- آقای کرباسی در این چند ساله چرا به النا فارسی صحبت کردن یاد ندادهاید؟
بلد است؛ البته بیشتر حرفهای ما را متوجه میشود ولی در صحبت کردن مشکل دارد. راستش را بخواهید تنبلی از من است؛ باید بیشتر با او کار کنم تا فارسیاش بهتر شود. ما در خانه بیشتر اوکراینی صحبت میکنیم ولی بعضی وقتها هم فارسی حرف میزنیم اما از امروز قول میدهم بیشتر با او فارسی حرف بزنم.
- النا با دلتنگیهای دوری از خانواده چه کار میکنی؟
کنار میآیم. تلفنی صحبت میکنم و هر چند ماه یک بار هم به اوکراین میروم.
یک داستان با چند پایان تلخ
بالا...پائین...بالا...پائین... و بازهم پائین!
38 هفته بازی از مس پرماجرای این فصل 38 قسمت از سریالی را ساخت که در نهایت هپی اندی در کار نداشت و کارگردانان و بازیگران این سریال، در نهایت در زمانی که چارغها برای آخر این فیلم روشن شدند، چشمهای اشکبار مخاطبانشان را رونمایی کردند...
داستانی که در طول ساخت سریال خود بارها نقاط اوج و فرود زیادی داشت اما در نهایت نشد که در قسمتهای پایانی این سریال، قهرمان داستانش واقعا قهرمانانه برای مخاطبان خود رخ نماید و زمین خوردن آن در نهیات خشم و افسوس همه هوادارانش را به همراه داشت...بررسی قسمت به قسمت این سریال نشان میدهد که نقاط اوج و فرود آن برای نقد دقیقا در کجا نهفته بودته است.
مس با وینگو بگوویچ داستان خود را در این فصل استارت زد...یعنی روز دوشنبه 26 مرداد 94 در ورزشگاه باهنر کرمان و از ساعت 18 که مس بازی خود را برابر گیتی پسند آغاز کرد... مس بازی را یک بر صفر میبرد اما به خاطر تفاضل گل کمتر نسبت به سایر تیم ها در رده هفتم قرار میگیرد تا کار خود را اینچنین آغاز کند و از جالبی روزگار اینکه مس در همین رتبه هم داستان خود را تمام میکند!!
یکشنبه اول شهریور ماه است که مس به اردبیل می رود و در برابر شهرداری این شهر بازی می کند و با یک گل مغلوب میزبانش میشود...باختی که مس را به بدترین ردهی این فصلش یعنی رتبهی هشتمی لیگ میرساند.
شنبه هفتم شهریور مس در کرمان میزبان داماش است که موفق میشود با دو گل میهمان خود را شکست دهد و با جهشی قابل توجه به ردهی چهارم جدول برسد...با هفت امتیاز و تنها یک اختلاف امتیاز با همه تیم های بالای سرش.
در هفتهی چهارم مس به شیراز میرود و با یک بازی بد با یک گل مغلوب سپاسی میشود تا به ردهی ششم جدول سقوط داشته باشد... حرکت نوسانی مس از همان ابتدای فصل کلملا هویدا میشود.
بازی درواماتیک مس و ایرانجوان بوشهر در کرمان...مسیها میدانند اگر این بازی خانگی را هم ببازند خیلی زود از جمع مدعیان خارج میشوند و برای همین تا دقیقه نود گل میزنند تا در نهایت با گلها حسینخانی و زندهروح با نتیجهی سه بر دو بوشهریها را در کرمان شکست دهند و بازهم به ردهی چهارم برگردند. با 9 امتیاز و در تعقیب پیکان13 امتیازی که از همان هفته به صدر رفت و در صدر ماند...
بعد از یک برد مس بازهم نوبت به باخت این تیم در آن روزها میرسد... شکست یک بر صفر در مسجد سلیمان برابر نفت بازهم مس را به ردهی ششم جدول برگشت میدهد.
در هفتهی هفتم مس با تک گل فرزاد حسینخانی نساجی را در کرمان شکست میدهد تا روند الاکلنگی همچنان حفظ شود... با این سه امتیاز مس برای اولین بار در این فصل به ردهی سومی یعنی جمع تیمهای صعود کننده میرسد. پیکان 17 امتیازی در صدر، سپاسی 15 امتیازی، مس 12 امتیاز و آلمینیوم هرمزگان با 11 امتیاز در ردهی چهارم!!
در هفتهی هشتم در حالی که مس میتواند با پیروزی بر پارسه خود را به ردهی دوم جدول هم برساند، به کسب اولین تساوی خود در خارج از خانه و در این فصل رضایت میدهد و با گل میلاد پورصفشکن در تهران یک بر یک مساوی میکند تا هرچند روند برد و باختهای مس در هفتهای که میبایست بازنده باشد، با یک تساوی بشکند، اما مس با دو پله سقوط به ردهی پنجم برسد.
در هفتهی نهم مس در کرمان با گل سعید صادقی موفق میشود خیلی شیک ماشینسازی را در کرمان شکست دهد تا با 16 امتیاز و یک امتیاز کمتر از تیم بالای سرش، به رتبهی چهارم جدول برسد... بعد از تیمهای سپاسی، پیکان و خونه به خونه.
در هفتهی دهم اوج امیدواری به تیم مس کرمان شکل میگیرد... مسیها حالا اوجگیری خود را با پیروزی در رفسنجان و برابر مس با نتیجهی دو بر یک نشان میدهند. پیروزی که با گلهای پورصفشکن و صادقی به دست آمد اما این برد هم مس را در همان رتبهی چهارم قرار میدهد.
در هفتهی یازدهم اوج ضد حال از سوی مس به هوادارانش برمیگردد و نشان میدهد این تیم خیلی هم قابل اعتماد نیست! باخت یک بر صفر در کرمان و برابر گلگهر هرچند مس را در همان ردهی چهارمی قرار میدهد اما اختلاف این تیم را با سه تیم بالای سرش به سه افزایش میدهد.... درست از همین هفته است که مراد حاججعفری جای خود را در مدیریت باشگاه مس به حمید موسوی میدهد.
در هفتهی دوازدهم مس در بندرعباس به مصاف آلمینیوم میرود که در آن روزگار اتفاقا جزو تیمهای بالانشین لیگ بود...مس بازی دو بر صفر باخته خود را در بندر با گلهای پورصفشکن و قهارپور دو بر دو میکند تا همچنان رتبهی چهارم جدول را دو دستی بچسبد.
در هفتهی سیزدهم مس با گل حسینخانی یک بر صفر خیبر را در کرمان میبرد تا همچنان مدارش بر ردهی چهارم بچرخد... اما اینبار با یک امتیاز کمتر نسبت به خونه به خونه در ردهی سوم و البته اختلاف فاحش 5 امتیازی با دو تیم پیکان و سپاسی در صدر. در این هفتهها ماشینسازی و نفت آبادان از مس 5 امتیاز کمتر داشتند.
در هفتهی چهاردهم مس در یزد و برابر فولاد به تساوی بدون گل میرسد تا ردهی این تیم همچنان چهارم جدول باشد و علاقه مس به پائین ماندن از جمع تیمهای صعود کننده هویدا باشد...
هفتهی پانزدهم و بازهم یک تساوی صفر بر صفر برای مس و این بار در کرمان و برابر آلمینیوم اراک... بازهم ردهی چهارم و رسیدن هواداران مس به این باور که تیم آنها اقتدار لازم برای رفتن به صدر جدول انهم با اقتدار و اختلاف را ندارد و اینکه همه در کرمان باور کردند که مس این فصل برای رسیدن به ردهی سوم زجر زیادی خواهد کشید...اختلاف مس با ردهی سوم یک امتیاز و با ردهی دوم پنج و با صدر جدول هفت امتیاز است.
در هفتهی شانزدهم مس در آبادان یک پیروزی مهم کسب میکند و نفت را در شهر خود با یک گل به خودی و گل مصطفی شجاعی دو بر یک شکست میدهد تا با وجود این سه امتیاز و بنا به نتایج سایر تیمها همچنان در ردهی چهارم جدول باقی بماند.
بهترین فرصت مس برای رسیدن به ردهی سوم جدول در این هفته است که مس با خونه به خونه ای بازی دارد که یک امتیاز بیشتر از مس دارد و در ردهی سوم است. اما مس وینگو همچنان پرنوسان نتیجه میگیرد و به تساوی بدون گل برابر این تیم در کرمان رضایت میدهد تا همچنان در ردهی چهارم جدول جاخوش کرده باشد.
تساوی بدون گل مس برابر پیکان در ورزشگاه قدس تهران، مس را همچنان در ردهی چهارم نگه میدارد و همچنان اختلاف اندک امتیازی با ردهی سوم هواداران مس را به صرف صعود دلخوش نگه میدارد... آنها دیگر فراموش کردهاند که روزی ادعای صدرنشینی با اختلاف را در سر میپروراندند.
هرچند هفتهی نوزدهم آخرین بازی نیم فصل اول مس محسوب میشود اما قرار است تعطیلات نیم فصل بعد از بازی هفتهی آینده برقرار شود... مس پاس همدان را در کرمان با گل فرزاد حسینخانی شکست میدهد تا بعد از هشت هفته از ردهی چهارم تکان بخورد و به ردهی سوم جدول برسد و بازهم در جمع تیمهای صعود کننده باشد.
آخرین بازی مس قبل از تعطیلات نیم فصل برابر گیتیپسند در اصفهان بود که با گل احمد زندهروح یک سه امتیاز عالی را به حساب مس واریز کرد تا مس با 36 امتیاز و سه امتیاز بیشتر نسبت به تیم چهارم جدول یعنی خونه به خونه در ردهی سوم قرار بگیرد. بالای سر مس سپاسی 40 امتیازی و پیکان 41 امتیازی است....هوای مس برای رفتن به این تعطیلات عالی است و همه امیدوار به صعود البته پرزحمت...نفت آبادان با 27 امتیاز هشتم است و ماشین سازی با 30 امتیاز پنجم....
مس بعد از تعطیلات بندر اولین بازی خود را در کرمان با نتیجهای ناامید کننده شروع میکند... تساوی یک بر یک در بازی خانگی برابر شهرداری اردبیل که با گل کیوان امرایی حاصل شده است نتیجهای نیست که نشان دهد مس با اقتدار میخواهد در ادامه بازیها گام بردارد.... با این وجود مس همچنان سوم جدول است.
هفتهی بیست و دوم و بازی مس در رشت برابر داماش... نتیجه بازی رفت بازهم تکرار میشود و مس با دو گل این تیم را این بار در زمین خود شکست میدهد. دقیقی و پورشیخعلی در اولین بازی خود برای مس گلزنی کردهاند و مس با 40 امتیاز در ردهی سوم، فقط و فقط سه و چهار امتیاز با پیکان و سپاسی در بالای سر خود فاصله دارد...
بهترین فرصت برای گرفتن ردهی دوم جدول اینجاست.... مس در کرمان میزبان سپاسی است اما بازهم در بازی مهم خود ترسو بازی میکند و به تساوی صفر بر صفر رضایت میدهد تا همچنان فقط در ردهی سوم جدول و بین تیمهای صعود کننده خود را حفظ کرده باشد.
افت مس در بدترین مقطع ممکن آغاز میشود...مس در بوشهر با یک گل میبازد تا بعد از سیزده هفته طعم تلخ شکست را بچشد و با این باخت علاوه بر اینکه اختلافش با دو تیم بالای جدول زیاد میشود، فاصلهاش با تیم چهارم و پائینتر از خود به یک برسد....
هیچکس نمیخواهد باور کند که مس در افت است حتی خود بازیکنان این تیم... آنها برای اثبات خلاف این موضوع با گلهای جعفری، دقیقی و امرایی سه بر یک در بازی بیست و پنج خود از مسجد سلیمان پیش میافتد اما در نیمه دوم همه چیز را از دست میدهد و بازی به تساوی سه بر سه میرسد... تساوی که نشان میدهد بحران چهار زانو روی گردن مس نشسته است... با این تساوی مس بعد از پنج هفته رده سوم را هم از دست میدهد و به ردهی چهارم سقوط میکند.
مس بدجور دچار مشکل شده است که در هفتهی بیست و ششم هم به راحتی در قائمشهر برابر نساجی با یک گل شکست میخورد...شکستی که فاصله مس را با سه تیم بالای سرش زیاد می کند و آنها را بازهم با ردهی چهارمی پیوند میزند.
در هفتهی بیست و هفتم مس دیگر از نتیجه نگرفتن در چهار بازی گذشته ذله شده است و بعد از چهار هفته نبردن سرانجام ده نفره در کرمان پارسه را با گل امرایی شکست میدهد تا مجددا ضربان قلب این تیم علائم حیاتی نشان دهد و این تیم به سه تیم بالای جدول نزدیک شود.
مس در حالی به راحتی بازیهای سادهاش را از دست داده است که در این هفته در تبریز میهمان ماشینسازی است و البته در این بازی هم نتیجهی خوبی میگیرد و با متوقف کردن صفر بر صفر ماشینسازی در تبریز خود را یکبار دیگر به ردهی سوم جدول میرساند...
در حالی که همه فکر میکنند مس با دو نتیجهی خوب خود را به موقع از بحران خارج کرده است، در هفتهی بیست نهم اوج بحران برای مس ظهور میکند و شکست دو بر یک برابر مس رفسنجان در کرمان، نه تنها به سرعت رتبهی سوم را از این تیم میگیرد و بازهم مس را به ردهی دوست داشتنیاش در چهارم جدول میرساند، که نشان میدهد این تیم همچنان غرق در مشکل نتیجهگیری شده است. تک گل مس را در این بازی علی مرزبان میزند.
مس در سیرجان فقط پیروزی میخواهد و با گل سعید دقیقی تا دقیقه 86 هم با گرفتن این سه امتیاز برابر گلگهر از بحران دور شده است اما تساوی یک بر یک در این بازی ضمن اینکه مس را به ردهی پنجم جدول میرساند تا این تیم حتی ردهی چهارم خود را هم از دست دهد، مهر پایانی بر حضور بگوویچ برروی نیمکت مس هم میزند... مس در اوج بحران نتیجه گیری و سراشیبی سقوط قرار دارد و دو تیم ماشین سازی و نفت درست از همین هفتهها پیاپی پیروزی میشوند و بالا میآیند.
اولین بازی مس در سال 95 بازی هفته سی و یکم مس است برابر آلمینیوم هرمزگان و اولین حضور اکبر میثاقیان به عنوان سرمربی مس.... بازی که برای میثاقیان حسابی پانشاط است و کرمانیها با دو گل رکابی و پورصفشکن برنده میشوند تا مس بعد از سه هفته طعم برد را بچشد، به ردهی چهارم برگردد و البته امیدوارتر شود.
بازی بعد مس برابر خیبر برخی را به این معتقد کرد که کار مس برای صعود گرههای اساسی دارد... شکست این تیم در خرمآباد و برابر خیبر انهم با دو گل مس را به ردهی پنجم برگرداند... هرچند مس در زمین مشکل زیاد دارد ولی هنوز وضعیت جدول به کام مس است و امتیاز دادنهای خونه به خونه و سپاسی کار را همچنان برای مس امیدوارانه میکرد و این تیم با ردهی دوم جدول هنوز سه امتیاز اختلاف داشت... هرچند تنها دو تیم نفت و ماشینسازی از امتیاز دادنهای پیاپی سپاسی، خونه به خونه و مس به سود خود در این هفتهها نهایت استفاده را میکردند.
در هفتهی سی و سوم برد 2 بر 1 برابر فولاد یزد در کرمان که با گلهای دقیقی و حسینخانی رقم خورد، برد به موقعی بود که مس را در پنج هفته مانده به پایان بازیها با اختلاف میلیمتری به ردهی سوم و جمع صعود کردهها نیز رساند... هرچند این آخرین باری بود که مس این رده را تجربه کرد...
مس برای انکه خود را در ردهی سوم و حتی بهتر حفظ کند میبایست در اراک سه امتیاز را از آلمینیوم میگرفت... تساوی و یا باخت کاملا مطابق میل حریفان مس بود که البته آنها نیز در این هفتهها نتایج خود را مطابق امتیازهای مس تنظیم میکردند... مس در اراک با گل پورصفشکن با آلمینیوم مساوی میکند رقیبانش را شاد میکند و به ردهی چهارم برمی گردد.
و سرانجام که تکلیف مس را در این فصل روشن میکرد.... برد مس در این بازی یعنی امیدواری برای صعود و باخت یعنی پایان کار این تیم.... و سرانجام قسمتهای تلخ و تراژیک سریال مس در قسمت سی و نهم به اوج خود رسید و قتل مس در این بازی با نتیجه دو بر یک یعنی نقطه پایان بر آرزوهای یک پایان خوب برای این سریال....امرایی گلزن مس در این بازی بود....رتبه مس در پایان این هفته....هفتم!
بازی سی و ششم یک بازی حیثیتی در بابل بود که تساوی دو بر دو آن با گلهای یونسی و حسینخانی بیشتر از آنکه مس را امیدوار به صعود کند، از نباختن برابر خونه به خونه مسرور کرد...رتبه مس همچنان هفتم و امید به صعود خیلی اندک.
و در بازی سی و هفتم بود که پرده آخر سریال امید هرچند به صورت اندک به نمایش گذاشته شد... تک گل سعید دقیقی در نیه دوم با دو گل پیکانی ها پاسخ داده شد تا مس رسما از رسیدن به لیگ برتر حذف شود و رتبه هفتمی این تیم همچنان پابرجا.
و بازی آخر برابر پاس فقط آینه دقی بود بر این فصل وقتی که مس با گل دقیقی بازهم باخت تا با همان رده هفتمی به کارش خاتمه دهد.
مس در این فصل 19 هفته در ردهی چهارمی به سر برد، هشت هفته را در بهترین ردهی خود در این فصل یعنی سومی سپری کرد، چهار بار پنجم جدول بود، یک بار در ردهی ششم ایستاد، پنج هفته نیز در ردهی هفتم بود و یک هفته نیز بدترین ردهی خود در رتبهی هشتمی را تجربه کرد.... 19 هفته چهارمی یعنی اینکه مس در کسب نتیجه اقتدار لازم برای صعود را نداشت و در هفتههایی که میبایست کار صعودش را با یک نتیجه قطعی کند این کار را نمیکرد.
حاصل کار بازیکنان مس در لیگ پرفشار فصل گذشته
آمار بازیکنان مس در 38 هفته
لیگ دسته اول فصل قبل یکی از فرسایشیترین لیگهای فوتبال ایران محسوب میشد که بیشترین تعداد بازی یک لیگ در تاریخ فوتبال ایران را با 38 بازی به خود اختصاص داد.
همین سبب میشد که بازیکنان حاضر در این لیگ نیز پرفشارترین لیگ عمر خود را از نظر تعداد بازی سپری کنند. آمار بازیکنان مس در طول این 38 هفته از نظر تعداد بازی نیز در نوع خود میتواند جالب باشد.
بیشترین تعداد بازی در جمع بازیکنان مس در فصل قبل متعلق به کیوان امرایی بود که 2909 دقیقه برای مس بازی کرد و در 36 مسابقه به میدان رفت. فرزاد حسینخانی با 2861 بازی در ردهی دوم قرار گرفت و احمد زندهروح نیز با 2810 دقیقه در ردهی سوم جای گرفت.
سایر دقایق حضور بازیکنان مس در زمین به این شرح است:
4ـ بهنام داداشوند 2769
5ـ علی مرزبان 2413
6ـ میلاد پورصفشکن 2327
7ـ کورش ملکی 2070
8ـ زینال خیری 1897
9ـ محمد مختاری 1880
10ـ سعید صادقی 1737
11ـ عبدالله حسینی 1618
12ـ هادی رکابی 1556
13ـ عباس کاظمیان 1402
14ـ سعید دقیقی 1399
15ـ ارشاد یوسفی 1350
16ـ علی یونسی 1187
17ـ مجید حیدری 857
18ـ حسین حیدری 730
19 فرشید علوی 560
20ـ امیر حسین عسگری 366
21ـ احسان پورشیخعلی 351
22ـ میلاد جعفری 263
23ـ میلاد محمدی 181
24ـ علی خورشیدی 180
25ـ مهران سیدی 50
گلزنان مس در این فصل نیز به این شرح بود که سعید دقیقی با 7 گل بهترین گلزن مس در این فصل بود که او این تعداد گل را در نیم فصل دوم و پس از اضافه شدن به این تیم به ثمر رساند. فرزاد حسینخانی 6 گل در این فصل به ثمر رساند. میلاد پورصفشکن مرد 5 گله مس در این فصل بود. کیوان امرایی 4 گل را برای مس ثبت کرد. علی یونسی، سعید صادقی و علی مرزبان مردان دو گله مس در این فصل بودند. احسان پورشیخعلی ، بهنام داداشوند، هادی رکابی و میلاد جعفری نیز یک گل برای مس در این فصل به ثمر رساندند. البته مصطفی شجاعی و حسین قهارپور که در نیم فصل از مس جدا شدند نیز برای تیم مس هرکدام یک گل به ثمر رسانده بودند.
بیشترین آمار پاس گل نیز متعلق به کیوان امرایی است که چهار بار برای مس گلسازی کرد. علی مرزبان و فرزاد حسینخانی نیز هرکدام با سه پاس گل در ردهی بعدی قرار دارند.
6 بازیکن مس در این فصل با کارت قرمز جریمه شدند که داداشوند، مختاری، حسینخانی، یونسی، حیدری و علوی بازیکنانی بودند که در این فصل کارت قرمز گرفتند.
فرازد حسینخانی با دریافت 11 کارت زرد بیشترین آمار را به خود اختصاص داد و پس از او علی مرزبان 10 کارت زرد را گرفت و هادی رکابی و احمد زندهروح با 7 کارت زرد در این بخش در ردهی سوم ایستادند.
کورش ملکی در این فصل 14 گل را در زمانی که برای مس به میدان رفت دریافت کرد و در 13 بازی نیز برای مس کلین شیت کرد. ارشاد یوسفی دیگر دروازهبان مس در این فصل 19 گل دریافت کرد و در سه بازی دروازهی مس را بسته نگه داشت.
گزینه های سرمربی گری مس روی میز
میثاقیان، دستنشان، ابراهیمزاده یا شخص دیگر؟!
بحث انتخاب سرمربی فصل آینده مس کرمان حسابی داغ شده است و این سوژه فعلا نقل محافل ورزشی کرمان است و در رابطه با سرمربی احتمالی فصل آینده مس بحث و نظرهای گوناگونی مطرح میشود.
در رابطه با نفر اول کادر فنی مس برای فصل آینده نیز همانند همیشه در این ایام گزینههای مختلفی مطرح میشود و بازی با گزینهها و بالا و پائین کردنهای انها یکی از جذابیتهای این دوران محسوب میشود.
البته با توجه به اینکه کرمانیها اصلا دوست ندارند زمان نقل و انتفالات را از دست بدهند و کاملا علاقه مند هستند که به سرعت تکلیف کادر فنی خود را روشن کنند تا با خیالی راحت وارد بازار نقل و انتقالات دوران امادهسازی پیش فصل شوند، اعلام کردهاند که تا پایان این هفته سرمربی خود را رسما معرفی خواهند کرد.
در حال حاضر در لیگ یک تنها تیم خونه به خونه بود که با سرمربی قطعی فصل بعد خود به توافق رسیده است و باید دید آیا تا آخر هفته سرمربی مس کرمان نیز رسما معرفی خواهد شد.
سرمربی که فعلا گزینههای مختلف مربوط به آن روی میز میباشد و مدیر عامل مس نیز گزینههای گوناگونی را مد نظر قرار دارد تا در نهایت طی روند مذاکرات به گزینه نهایی خود برسد.
اکبر میثاقیان جدیترین گزینهی مسیها محسوب میشود و خیلیها او را نزدیکترین فرد به نیمکت مس میدانند... در کنار او البته نام نادر دستنشان نیز مطرح میشود که او نیز شاید عزم بازگشت به کرمان را برای صعود دوباره مس به لیگ برتر داشته باشد. همچنین منصور ابراهیمزاده دیگر گزینهی کرمانیها محسوب میشود که شاید در بدو بازگشت دوباره به ایران، اطلاعات خود از کلاسهای مربیگری پیشرفته آمریکا را در اختیار کرمانیها قرار دهد.
البته همهی این سه تن گزینهی تیمهای دیگر نیز هستند و مطابق عادت مالوف گزینههای پنهانی نیز وجود دارند که شاید ناگهان چهارم شخص مجهولی به سمت سرمربیگری مس برگزیده شود.
نباید فراموش کرد که در این مقطع زمانی سرمربیان نیز با صبر کردن و سیستم در آب نمک خواباندن، سعی میکنند که پیشنهادات مربوط به خود را بالا و پائین کنند و همین سبب میشود برخی گزینهها از سوی باشگاههایی که برای انتخاب سرمربی سرعت را در دستور کار قرار دادهاند مثل مس کرمان، از لیست خارج شوند.
در رابطه با همه این اسامی نیز نظرات متفاوت است که باید دید در نهایت مذاکرات و جمعبندیها کدام سرمربی را داماد نیمکت مس برای فصل آینده میکند.
تنهای تنهای تنها مثل مس
یکی یکدانه زیر فشار همه!
معمولا به درگیری های همیشگی در این مقطع فصل در باشگاه مس کرمان عادت کرده ایم....درگیری تلخی که امسال مشخص شده است در خود کرمان انگشت ها به چه عظمت در چشم آن رفته است!!
این همه سیلی در گوش مس زدن دقیقا یک علت خیلی بزرگ دارد و آن این است که باشگاه صنعت مس دقیقا به مثابه تک فرزندی در یک خانواده شده است که علاوه بر پدر و مادر خود، دایی، عمو، خاله، همسایه، بی سایه و... اطرافش در داغ نداشتن فرزند خود، ادعای بزرگتری برای او دارند و همه درصدد هستند بزرگی خود را بر سر این فرزند تک در کرمان پیدا کنند...
باشگاه مس تا زمانی که تنهای تنهای تنها در ورزش این کرمان باشد، نه خودش می تواند راه را از چاه تشخیص دهد و نه همه آن هایی که می خواهند برایش بزرگتری کنند می توانند به درستی دستش را بگیرند...
همین تغییر متوالی مدیران عاملش آن هم در کمترین بازه زمانی, اتفاقی نیست که به عنوان یک رکورد مثبت برای یک مجموعه ثبت شود و همه این تغییرات بهرحال تبعات خاص خود را دارد که می تواند یک مجموعه را از رسیدن به اهداف خود دور کند.
جالب اینکه همه مدیران عاملی که از سمت خود در مس استعفا دادند، فصل مشترکی داشتند و آن این بود که فضای کار راحت در پشت میز باشگاه مس در اختیار آن ها قرار ندارد و فشار جانبی برروی آن ها به حدی هست که در نهایت منجر به این شود که برای گذر از این سمت استعفای خود را امضا کنند.
شاید در نگاه اول تصور شود این فشار از ناحیه بالا دست مس یعنی شرکت مس به عنوان متولی اصلی این باشگاه وارد می شود کما اینکه با اقدامات شرکت درسال های گذشته این مسئله کاملا در باشگاه مس نمود داشت. همانطور که مقامات شرکت مس عملا برای تیم فوتبال خود مربی انتخاب می کردند و مثلا امر می کردند صمد مرفاوی به جای حمید استیلی سرمربی مس شود و یا مجتبی تقوی امر شده رئیس شرکت مس بر مدیر عامل باشگاه می شد و یا اینکه رئیس هیات مدیره باشگاه به جای مدیر عامل خود با بازیکنان مد نظرش قرارداد امضا کند و تیم ببندد که این مسئله در هیچ کجای دنیا نظیری نداشت غیر از باشگاه مس کرمان...
اما تقریبا سه سالی هست که رویه شرکت مس در برابر باشگاه خود تغییر کرده است و در حالی که مقامات شرکت مس بارها تاکید کرده اند که غیر از نظارت بر چگونگی دخل و خرج های باشگاه، هیچ اعمال نظری بر تصمیمات مقامات این باشگاه ندارند، اما بازهم همچنان صحبت از فشار برروی مدیران این باشگاه است.
تمامی مدیران عامل مستعفی مس به نوعی تائید کرده اند که از ناحیه شرکت مس آزادی عمل بسیاری نسبت به سال های قبل در اختیار آن ها قرار گرفته است و حداقل دیگر متولی اصلی باشگاه مس برروی تصمیمات کلان و فنی این باشگاه اعمال نظر مستقیمی نمی کند اما با این وجود ظاهرا فشار خرد کننده هنوز بر صندلی های مدیریتی باشگاه مس وجود دارد.
با چرخش سر می توان به راحتی درک کرد که وجود این فشار برروی باشگاه مس در داخل کرمان امری طبیعی و عادی است زمانی که متوجه شویم خروجی اصلی ورزش کرمان فقط و فقط در همین باشگاه مس خلاصه شده است.
در حال حاضر تنها برند ورزشی که می تواند جمعیت چند ده هزار نفری را در کرمان به خود جذب کند و یا توجه چند صد هزار نفری در کرمان را معطوف خود کند، همین تیم های ورزشی مس به خصوص فوتبال است و در این شرایط کاملا طبیعی است که خیلی ها تمرکز خود را در داخل کرمان برروی این برند معطوف کنند که طبیعی است خیلی از این نظرها به جاده مقصود و تائید ختم نشوند و در نهایت آنچه که حاصل می شود، حاشیه و فشار مضاعف برروی این باشگاه باشد.
این موضوع را در نظر داشته باشید که در کنار این فشار ناگهان نیروی مضاعفی هم از خارج از استان بر باشگاه وارد شود و ماجراهایی مثل آنچه که مس در یکی دو سال اخیر به آن مبتلا شد نیز بر آن وارد گردد تا گلوی باشگاه مس با دو دست از خارج و داخل کرمان کاملا فشرده شود.... طبیعی است که هر مدیری در این جو عطای صندلی خود را به لقایش ببخشد.
تمامی مدیران مس در صحبت های بعد از استعفای خود به نوعی به این مسئله اشاره داشتند که در تصمیم گیری های مهم به نوعی تحت تاثیر نیروهایی اقدام به اخذ آن ها کردند که در شرایط عادی شاید به هیچ وجه تن به آن ها نمی دادند و مشخص است که هیچکس نمی تواند مسئولیت تصمیمی که با رضایت قلبی تمام اتخاذ نکرده است را بر عهده بگیرد و به نوعی خیلی زود فرسوده شود.
باشگاه مس کرمان تبدیل به کارخانه مدیر سوزی در ورزش کرمان شده است و تمامی بزرگان ورزش کرمان در همه دو دهه اخیر در این سمت به نوعی سوخته شدند و این نشان می دهد که جو مدیریت در این باشگاه به شدت مشکل دار شده است.
با وجود عدم دخالت شرکت مس در این باشگاه ( که شاید به دلیل هزینه ای که در این باشگاه می کند بیش از همه حق داشته باشد که در مسائل باشگاه دخالت داشته باشد ولی از این موضوع به صورت صحیح عبور کرده است ) اما تنهایی باشگاه مس در کرمان سبب شده است که این فشار از نواحی مختلف برروی باشگاه مس معطوف مانده باشد.
به طور قطع اگر چند باشگاه ورزشی حرفه ای دیگر در کرمان وجود داشت و اگر برای مثال به جای تنهایی مس، چند تیم ورزشی پر مخاطب در کرمان وجود داشت، باشگاه مس نیز به این سرعت در مسیر استهلاک گام برنمی داشت و هزینه هایی که در این باشگاه انجام می شد، به مراتب با مدیریت کم فشارتر و بهتر دست آوردهای بزرگتری هم به همراه می داشت.
به نظر می رسد با تنهایی باشگاه مس به عنوان تنها باشگاه حرفه ای ورزش کرمان در حال حاضر، این فرزند یکی یکدانه، به شدت زیر فشار توقعات قرار گرفته است و تا زمانی که نهادهای دیگری مثل فولاد کرمان و یا سایر نهادهای صنعتی از لاستیک بارز گرفته تا کرمان موتور و اطاق بازرگانی و... که می توانند در این حوزه سرمایه گزاری کنند، وارد عرصه نشوند، این فرهنگ فشار بر باشگاه مس نیز تداوم خواهد داشت و در این صورت است که می بینیم باشگاه مس با رخ دادن اتفاقات عجیب و غریب مثل تعویض چند مدیر عامل در یک سال، روز به روز از اهداف خود دورتر می شود.
تا زمانی که باشگاه مس در عرصه ورزش حرفه ای استان تنهای تنهای تنها باشد، همین فشارها و همین جو خرد کننده از داخل وجود خواهد داشت و این باشگاه کمتر راه مقصود پیدا خواهد کرد.
تمامی استان هایی که راه سعادت را پیدا کردند این فشار را به درستی برروی چند زانو تقسیم کردند و در همه شهرهای اهواز، اصفهان، تبریز، مشهد، تهران و... میبینیم که حضور چند باشگاه سبب شده است که کار در ان ها به راحتی انجام شود. درست عکس آن چیزی که در کرمان رخ داده است و تمامی فشارها برروی زانوی شکسته مس افتاده است که مجال جوش خوردن و ایستادن دوباره را هم از ان می گیرد چه رسد حرکت منظم به سوی موفقیت...
نقدی بر صحبتهای رئیس هیات فوتبال باشگاه مس
ابهام دارد
صحبتهای اخیر آقای مراد حاج جعفری را در کنفرانس مطبوعاتی خود باید البته به فال نیک گرفت و حالا که فضایی خوب در راستای مطرح شدن ابهامات فراهم شده است، باید به صورت کاملا شفاف به آنها پرداخت و البته در عین آن از زدن اتهامات بیاساس و کشاندن قضیه به موضوعاتی که البته فقط موجب تشویش افکار عمومی میشود به شدت اجتناب کرد و فقط بر اساس ادله و اسناد صحبت نمود بدون هیچ سفسطه و یا فرافکنی.
در رابطه با صحبتهای ایشان تمرکز برروی چند موضوع قابل توجه و البته مفید میباشد و در کنار همه صحبتهایی که ایشان مطرح کردند و البته قابل تامل و بررسی است اما چند نکته وضوح بیشتری داشت.
آقای حاججعفری که در این فصل مسئول مستقیم عقد قراردادهای مربوط به تیم فوتبال مس بود و در رابطه با همین موضوع نیز بیشترین صحبتها را علیه خود شنید با دفاع از عملکرد خود، آن را یک کار بزرگ و افتخار آمیز توصیف کرد.
البته که بهرشکل ایشان در آن مقطع حساس خیلی خوب این کار را کرد و تیمی که برای مس جذب شد، کاملا فنی و البته مهندسی شده بود و خیلی از نظر فنی شاید در آن مقطع انتقادی بر وی وارد نبود اما شکل کار و تنظیم قراردادها بود که بعدها مسائل زیادی را مطرح کرد.
در مرتبه اول این سوال پیش میامد که چرا قراردادهای بازیکنانی که به مس آمدند، نسبت به فصل قبل خود آن بازیکنان در تیمهای سابقشان، جهشی ماورای فوقالعاده پیدا کرده بود؟! با تصور اینکه تعداد بازیهای لیگ یک از 22 بازی به 38 بازی نیز افزایش پیدا کرده باشد، اما رقم قراداد بازیکنی که فصل قبل برای مثال20 تا 35 میلیون تومان دریافت داشته است اما ناگهان در این فصل به نزدیکی 150 میلیون تومان برسد البته موضوعی نیست که بتوان با افتخار از آن یاد کرد... ضمن اینکه نباید فراموش کنیم که رسیدن تعداد بازیها به 38 موضوعی نبود که فقط برای مس اتفاق افتاده باشد و تمامی تیمها با این اتفاق دست و پنجه نرم میکردند و اینکه این جهش فوقالعاده در رابطه با سایر بازیکنان تیمهای دیگر لیگ یک نیز اتفاق افتاده باشد البته موضوعی کاملا بعید است...
همچنین این جهش چشمگیر و غیر منطقی فقط در رابطه با یک یا دو بازیکن نبود که تعداد زیادی از بازیکنان مس با همین رویه با تیم فوتبال مس قرارداد خود را امضا کردند... نکته تاسف بار دیگر این قراردادها این است که در برابر مبالغ سنگین، مدت عقد قراردادها نیز فقط یک سال درج شده است که به غیر از میلاد پورصف شکن قرارداد اکثر بازیکنان اصلی مس در پایان این فصل به اتمام میرسد و با توجه به مبلغ، مدت قراردادها نیز کاملا قابل تامل است.
اینکه چه دلیلی برای جهش فوقالعاده قیمتهای این بازیکنان بوده است و چرا مدت قراردادهای آن ها تا این حد بی تناسب با رقم آن بوده است، موضوعی است که شاید پاسخگویی در رابطه با آن ابهامات بیشتری را رفع میکرد.
در رابطه با محاسبه مبلغ قرارداد بازیکنان با تعداد بازیها نیز فقط میتوان بیشتر متعجب شد چراکه بر اساس افزایش بازیها از 22 به 38 در هر صورت طبیعی است که رقم نیز به ازای هر بازی کمتر خواهد شد اما در اصل مبلغ این اتفاق به هیچ وجه رخ نداده است.
نکته دیگری که آقای حاج جعفری به ان اشاره نمود، بحث عدم دریافت ریال از سوی مس بابت مدیریت ایشان بود که البته در عشق و علاقه آقای حاج جعفری به تیم فوتبال مس جای هیچ شکی نیست... اما دو مورد قرارداد در زمان ایشان که البته توسط صحبتهای ایشان در همین کنفرانس نیز تائید شد موضوع دیگری را روشن میکند.
به گفتهی خود آقای حاج جعفری در زمان سرپرستی وی در باشگاه مس، قراردادی با مبلغ 16 میلیون تومان به ازای هر بازی مس در کرمان با هیات فوتبال کرمان منعقد میگردد... یعنی در واقع بالاترین رقم ممکن بابت قرارداد دو نهادی که آقای حاج جعفری متصدی اول آن است امضا میگردد...
این در حالی است که به نظر نمیرسد هیچ هیات فوتبالی در لیگ یک و حتی بسیاری در لیگ برتر به ازای برگزاری بازی اول تیمش در شهر خود چنین رقمی را به عنوان مبلغ دریافتی داشته باشد و این در حالی است که در قرارداد دیگری با هیات گلف کرمان که در زمان تصدی ایشان در باشگاه مس امضا شده بود، باشگاه را با مبلغی نزدیک به همین رقم به این هیات نیز بدهکار میکرد... بهرشکل آقای حاججعفری که برای صرفهجویی در هزینههای باشگاه مس حتی از حقوق خود نیز چشم پوشی کرده بود، خیلی بهتر میتوانست قرارداد باشگاه مس با هیات فوتبال و یا هیات گلف را تنظیم کند که رقم پرداختی باشگاه مس به ازای انجام هر بازی در کرمان یک رقم فوقالعاده نشود.
نکته قابل توجه دیگر که موجب ناراحتی شدید آقای حاج جعفری شده بود نیز در این بحث قابل توجه است... آقای حاج جعفری به حق خود را یکی از افراد مهم فوتبال کرمان معرفی میکند و قدرت خود را هم ناشی از تیم فوتبال مس میداند... در این موضوع جای هیچ شکی نیست و رئیس هیات فوتبال کرمان به واسطه تیم فوتبال مس قدرت خوبی در نهادهای فوتبالی کشور کسب کرده است که البته جا داشت از این قدرت به سود تیم فوتبال مس نیز استفاده بیشتری میکرد.
اگر نقدی به آقای حاج جعفری مطرح شد که ایشان را به شدت ناراحت نمود بر این اساس بود که چرا وی در مقطعی که میتوانست کمک بزرگی به تیم فوتبال مس انجام دهد از انجام آن خودداری نمود؟!
بهرشکل زمانی که آقای حاج جعفری به سمت سرپرستی باشگاه مس رسید به نحوی عمل کرد که جو فدراسیون علیه مس کرمان کاملا شکسته شد تا جایی که کمیته اخلاق کاملا به سود مس رای داد و حتی محرومیت مس از انجام بازی خانگی هم در عرض 48 ساعت بخشیده شد و این همان قدرت به حقی است که آقای حاج جعفری از آن صحبت میکند.
اما سوال بزرگ این است چرا وی در حالی که عضو هیات مدیره باشگاه مس بود، و نزدیک به 3 ماه باشگاه مس زیر بدترین هجمه ممکن قرار داشت، با وجود توانی که در اختیار داشت تا از طریق فدراسیون این موضوع را برای مس به سمتی دیگر جهت دهد عملا این کار را نکرد تا در نهایت همین موضوع نیز باعث حذف تیم مس کرمان شود...
این موضوعی است که بازهم آقای حاج جعفری بهتر بود در رابطه با آن صحبت میکرد تا اشک کرمانیها یک سال قبل از اشک ایشان در نیامده باشد...
و سرانجام فقط باید به این موضوع اذعان کنیم که نه فقط در مقطع کنونی که تمامی مدیران عامل سابق باشگاه مس از ناصر شهبازی گرفته تا اکبر ایرانمنش و البته دکتر سیفالدینی همگی از عدم تعاملات شدید با هیات فوتبال صحبت میکردند... و اینکه هیات فوتبال کرمان خیلی در کنار باشگاه مس برای موفقیت تیم فوتبالش گام برنمیدارد و این موضوعی است که در مصاحبهها و صحبتهای خصوصی آنها بارها تاکید شده بود و از همین روست که مشخص بود در جایی این عدم هماهنگی در نهایت به تقابل خواهد کشید که ای کاش این اتفاق هیچ وقت رخ نمیداد و از سالهای قبل رویه دیگری اتخاذ شده بود تا امروز فضایی کاملا متفاوت را تجربه میکردیم.
انتخاب سرمربی مس تحت الشعاع موضوعی مهمتر
نحوه مدیریت ورزش مس در کرمان تغییر میکند؟!
در حالی که همه هواداران مس در کرمان منتظر انتخاب سرمربی هستند و از تاخییر در این موضوع نیز به نوعی کلافه نیز شدهاند و نگرانی خود را بابت تاخییر در انتخاب سرمربی مس به انحاء مختلف اعلام کردهاند، اتفاق دیگری در بدنه ورزش مس در حال رخ دادن است که به مراتب اهمیتی بیش از انتخاب سرمربی برای مس کرمان دارد...
این موضوع حتی به نوعی انتخاب سرمربی تیم مس را نیز تحت الشعاع خود قرار داده است و به نظر میرسد تاخییر در این اتفاق نیز به همین موضوع مهم در ورزش مس برمیگردد.
ظاهرا در روزهای آتی قرار است شکل مدیریت ورزش در مس به طور کلی تغییر کند و برخلاف هر سال که این موضوع در حد طرح و برنامه و مطرح شدن در رسانهها پیش میرفت، اما ظاهرا قرار است که این اتفاق مهم در ورزش مس عملی گردد.
موضوع نیز از این بابت است که باشگاه ورزشی مس در کرمان دیگر مختص یک شهر نباشد و ورزش مس زین پس تحت عنوان باشگاه صنعت مس استان کرمان به فعالیت خود ادامه دهد.
بر همین اساس قرار است که تیمهای موازی نیز در باشگاه مس به فعالیت خود ادامه ندهند و به همین دلیل شاید تیم فوتبال مس رفسنجان را در این فصل از لیگ یک عملا وجود خارجی نداشته باشد.
در همین طرح مقرر شده است که سایر رشتههای ورزشی باشگاه مس مثل هندبال، بسکتبال، دوچرخه سواری و... در تمام استان کرمان تحت نام همان باشگاه مس استان کرمان به فعالیت خود ادامه دهند که باید دید این موضوع طی روزهای آتی چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد.
جدی شدن اجرای این طرح را میتوان از روی مصاحبه اخیر دبیر اجرایی کمیته راهبری فرهنگ و ورزش صنعت مس متوجه شد که در صحبتهای خود به نوعی از مشکلات اساسی در شکل هزینه کرد شرکت مس در ورزش استان خبر میدهد و میگوید: شرایط در این سالها به گونهای رقم خورده که نه تنها قدر حمایت صنعت مس در ورزش و سرمایهگذاری در آن دانسته نمیشود بلکه این حمایت گاهی وجهالمصالحه دعواهای درون منطقهای و رقابتهای کاذب بین شهرها و گروههای ذینفع میشود و طبیعتا ما به این مسئله واقفیم و علاقهمندیم سرمایهگذاری به نحو اثرگذاری صورت گیرد.
مرتضی دلاوری صراحتا در رابطه با حضور یک تیم فوتبال مس در رقابتهای فوتبال کشور نیز میگوید: ممکن است ما هم مانند خیلی از افراد به این جمعبندی رسیده باشیم که حضور دو تیم از یک شرکت و یک استان در رقابتهای فوتبال لیگ دسته یک ایراداتی دارد. پیشنهادهای مشخصی برای تغییر اوضاع ارایه شده تا سرمایهگذاریهای صنعت در ورزش مناطق اثرگذارتر شود اما تصمیم نهایی را باید مسئولان مناطق اتخاذ کنند.
وی تصمیمگیریهای آتی در رابطه با مدیریت ورزش در شرکت مس را فراتر از هیجانات عنوان میکند و میافزاید: میتوان این بودجه را را صرف خرید چند بازیکن خوب و مربی نامدار از سراسر کشور کرد و به احساسات و عواطف علاقهمندان پاسخ گفت یا صرف توسعه و تجهیز زیرساختهای ورزش، ورزش پایه و بهرهوری بالاتر کرد. صنعت مس برای هر دو انتخاب یا حتی انتخابهای دیگر احترام قائل است و نقش حمایتی و نظارتی خود را انجام خواهد داد. برای اینکه امور در مجرای صحیح خود قرار گیرد و گشایشی حاصل شود باید فراتر از هیجانات و عواطف تصمیم گرفت و در مسیر یک افق مشخص و آینده پیشبینی شده حرکت کرد.
بهرشکل باید دید طی روزهای آتی شکل جدیدی از مدیریت و هزینه کرد در ورزش از سوی مس ارایه خواهد شد و این اتفاق در نهایت نحوه مدیریت در باشگاههای مس را به چه شکل پیش خواهد برد.
دو پرچم بزرگ که بر دستان زنان کرمانی بالا می رود
پرچم پارالمپیک هم روی دستان بانوی کرمانی
بعد از اینکه ورزش کرمان با پرچمداری زهرا نعمتی در المپیک ریو به افتخاری بسیار بزرگ دست یافت، حالا افتخار پرچمداری کاروان ایران در پاراالمپیک ریو هم به یک بانوی کرمانی رسید تا ورزش زنان کرمان سال بی نظیری را تجربه کند.
قطعا پرچمداری دو بانوی کرمانی در دو رویداد بزرگ بین المللی المپیک و پاراالمپیک برای کاروان ورزش ایران، افتخاری است که شاید دیگر در تاریخ ورزش کرمان و حتی استان دیگری از ایران تکرار نخواهد شد و از همین رو این اتفاق بسیار قابل توجه و با اهمیت است.
عشرت کردستانی بانوی کرمانی تیم ملی والیبال نشسته کشورمان، ورزشکاری است که در راس کاروان ورزشکاران ایران در پاراالمپیک ریو، پرچم ایران را در دست می گیرد درست همانند کاری که زهرا نعمتی بانوی تیرانداز کرمانی تیم ملی، در المپیک ریو انجام خواهد داد.
در رابطه با انتخاب کردستانی برای این کار بزرگ خسروی وفا رئیس کمیته پاراالمپیک کشور می گوید: عشرت کردستانی مجروح جنگ است. وی سال 81 و در سن 19 سالگی در منطقه شلمچه با قطعی پای راست دچار مجروحیت شد. خانم کردستانی سابقه کاپیتانی تیم ملی والیبال نشسته ایران را دارد ضمن اینکه همزمان با حضور در ترکیب این تیم مسئولیت دبیری هیئت استان کرمان را نیز عهدهدار است.
رئیس کمیته ملی پارالمپیک تاکید کرد: ایثارگری، اخلاق و حجاب سه شاخصه اصلی برای انتخاب وی بود. ضمن اینکه این بازیکن به لحاظ تحصیلات ورزشی نیز با داشتن فوق لیسانس ورزش در سطح خوبی قرار دارد. علاوه بر این خانم کردستانی با داشتن دو فرزند وظیفه مادری خود را نیز انجام میدهد.
اما عشرت کردستانی که باور نمی کند این افتخار بزرگ نصیبش شده باشد در این باره می گوید: زمانی که خبر پرچمداری را به من دادند، فکر میکردم شوخی میکنند و باور نمیشدم این وظیفه بهعهده من گذاشته شده است.
عشرت کردستانی درباره انتخابش بهعنوان پرچمدار کاروان پارالمپیک ایران اظهار داشت: من هماکنون بهعنوان دبیر هیئت جانبازان و معلولین کرمان فعالیت میکنم و بهنظر این انتخاب بهخاطر لطف خدا و دعای خیر معلولان کرمان بود. باورم نمیشد که پرچمدار شده باشم و امیدوارم این رسالت را به بهترین نحو ممکن انجام بدهم. حالا احساس دین و تکلیف بیشتری میکنم و وظیفهام سنگینتر شده است.
وی افزود: زمانی که خبر پرچمداری را به من دادند، در دفتر هیئت مشغول کار بودم. زینب ملکی، یکی از بازیکنان تیم ملی والیبال نشسته این خبر را به من داد، ابتدا فکر کردم که با من شوخی میکنند و میخواهند مرا سر کار بگذارند. در واقع تا زمانی که خبر را روی سایت فدراسیون ندیده بودم، باورم نمیشد. البته یکی دو ساعت قبل از آن با من تماس گرفتند و برخی مشخصات را خواستند. فکر میکردم این مشخصات را برای کارهای معمول میخواهند و زمانی که خبر پرچمداری را در سایت دیدم، ذوقزده شدم.
پرچمدار کاروان اعزامی ایران به بازیهای پارالمپیک 2016 ریو در خصوص نحوه معلولیتش گفت: سال 81 و در حالی که ترم دوم دانشگاه را تازه شروع کرده بودم، به مناطق جنگی رفتم که در آنجا انفجار مین رخ داد و پای راستم را از دست دادم. من قبل از آن والیبال بازی میکردم و پس از معلولیت نیز به همین رشته ادامه دادم و 10 سال است که در تیم ملی والیبال نشسته حضور دارم.
کردستانی با اشاره به انتخاب زهرا نعمتی بهعنوان پرچمدار المپیک 2016 عنوان کرد: هر دو پرچمدار ایران در برزیل اهل کرمان هستند و شاید این اتفاقی باشد که دیگر در تاریخ تکرار نشود. این مسئله باعث شده تحول خوبی در سطح استان شکل بگیرد و تبلیغ خوبی برای ورزش معلولان و بانوان صورت بگیرد. بهنظرم اینها نشان دهنده درایت رئیس کمیته ملی پارالمپیک است و میتواند اتفاق خوبی برای تشویق بانوان به ورزش باشد.
وی در خصوص آخرین وضعیت تیم ملی والیبال نشسته بانوان خاطرنشان کرد: از اواسط سال گذشته و پس از تغییر کادر فنی، تحول بزرگی در تیم ایجاد شد و تمرینات جدی و حرفهای انجام میدهیم. جام بینقارهای اولین تجربه جهانی ما بود و در آن توانستیم تقریباً همان نتیجهای را بگیریم که تیم مردان کسب کرده بود. واقعاً انگیزه و خودباوری در ما مُرده بود و صائبی با ما همان کاری را کرد که ولاسکو با تیم ملی والیبال انجام داد و انگیزه را در ما به وجود آورد.
عضو تیم ملی والیبال نشسته بانوان ادامه داد: بازیهای ما در جام بینقارهای بهشکلی بود که رئیس کمیته پاراوالیبال در پایان گفت که تیم ایران کولاک به پا کرده بود. همبستگی خوبی در تیم ما وجود دارد و شرایط نیز مهیا است. بهنظرم با این روند و خودباوریای که به دست آوردهایم، میتوانیم در پارالمپیک 2016 روی سکو برویم.
دیر آمدی ای رفته...
مظلوم نمایی مظلومی
ناکامی استقلال در فصلی که گذشت کافی بود تا کادر فنی این تیم سیبل اکثر قریب به اتفاق رسانه ها قرار گیرد. ناکامی در دست یابی به جامی که هفته های زیادی صدر آن آبی رنگ بود تا تحقیر برابر رقیب سنتی و ناکامی در جام حذفی موجب شد تا حتی نزدیکترین افراد به سوبله چوبله سابق هم توان حمایت از این مربی را نداشته باشند.
ولی یک راه وجود داشت و آن هم حضور در یکی از پر بیننده ترین برنامه های ورزشی تلویزیون و نقش آفرینی در قامت سوپراستارهای فیلم های غم انگیز هندی بود. مظلومی با اجرای نمایشی زیبا و تحسین برانگيز از تمام نامهربانی هایی که در طول یک فصل تحمل کرده بود حرف زد و اشک خیلی ها را درآورد. او حتی با ایفای چنین نقشی توانست برخی از هواداران و اهالی رسانه را بر آن دارد تا از مربی که تمام افتخارش کسب سهمیه ای نصف و نیمه جهت حضور در آسیا (مظلومی بارها در این برنامه این موضوع را بیان کرد) برای استقلال بود، حمایت کنند.
چهره مظلومی در اولین کلوزآپی که از وی نشان داده شد، این موضوع را به بينندگان القا می کرد که او برخلاف کعبی واقعا می خواهد از مسایلی پرده بردارد که حداقل اوضاع این تیم در فصل پیش رو را سروسامان دهد ولی هرچه بیشتر از برنامه می گذشت همگان را بیشتر به این نکته می رساند که قلب مظلومی برای خودش می تپد و لا غیر.
سرمربی آبی پوشان در لیگ پانزدهم که با اصرار فردوسی پور دعوت حضور در برنامه 90 را لبیک گفته بود، از همان ابتدا با توپ پر آغاز کرد و تقریبا همه را از لبه تیغ تیز انتقاد گذراند و البته تمام سعی خود را هم به کار گرفت تا با حرفهایش گزندی به افشارزاده که در عین ناباوري و در ابتدای فصل با یک حرکت رونالدینیویی سکان هدایت تیم محبوبش را به وی سپرده بود، وارد نشود. مظلومی چنان به دنبال تبریه خود بود که گویی غیر از خودش کسی اخبار این تیم را دنبال نکرده و همگان هفته ها و حتی ماهها یک لنگه پا، چشم انتظار صحبت های وی بودند تا در مورد فصلی که گذشت قضاوت کنند غافل از اینکه تقریبا تمامی اظهارات وی در طول فصل بارها توسط اهالی رسانه های گفتاری، نوشتاری، دیداری و... بیان شده و وی بارها به دنبال تکذیب آن برآمده بود. سوبله چوبله در این برنامه از هر راهی برای تبریه خود وارد شد، به دری بسته برخورد کرد تا در نهایت با بغض و صدایی نامتعارف سر تیز پیکان انتقاداتش را به سمت افرادی بگیرد که اولین اشتباهشان امضا پای قرارداد مربی بود که حتی با بالای سر بردن جام قهرمانی مسابقات حذفی به همراه استقلال در آخرین دوره حضور وی روی نیمکت آبی پوشان هیچ پیشنهادی از تیم های لیگ برتری و حتی لیگ یکی نداشت.
این مربی با بغضی که حتی در صدایش کاملا مشهود بود چنان خود را دلسوز استقلال نشان می داد که اگر فردی فوتبال را پیگیری نمی کرد و این برنامه را می دید، از جفاهایی که در طول یک فصل به سرمربی آبی پوشان پایتخت شده بود، شاید یقه درانده و شبانه خود را برای حمایت و دلداری دادن او، به پایتخت می رساند.
این برنامه و ایفای نقش مظلومی که به جرات می توان گفت، حتی لایق تر از شهاب حسینی جهت دریافت نخل طلایی کن بود به پایان رسید و سوالات زیادی در ذهن آبی دلان نقش بست که بهتر است مظلومی برای روشن شدن اذهان عموم به آنها پاسخ دهد.
1- چرا وقتی بازیکنان مدنظر شما جذب نشدند، همان زمان این موضوع را مطرح نکردید؟
2- پس از اخراج کرار توسط افشارزاده و خلف وعده ایشان جهت جذب بازیکنی به مراتب بهتر از این هافبک عراقی، چرا همان زمان نارضایتی خود را ابراز نداشتید؟
3- چطور وقتی که دربی را با آن نتیجه تحقیر کننده واگذار کردید، از دست های پشت پرده جهت عدم نتیجه گیری تیم دم نزدید و ماه ها آن را در سینه نگاه داشتید؟
4- چرا پس از جلسه برخی بازیکنان و یکی از اعضای هیات مدیره و التماس آنان به فرهاد مجیدی جهت سرمربیگری تیم صدر جدول دم نزده و آنها را رسوا نکردید؟
5- عدم پرداخت مطالبات بازیکنان که به گفته خودتان از همان ابتدا گریبان تیم را گرفته بود، چرا در طول فصل بیان نشد و حتی اعضای هیات مدیره بارها از سوی شما مورد حمایت قرار گرفتند؟
6- از ابتدا و حتی در طول فصل بارها از منصوریان به عنوان سرمربی آینده استقلال نام برده می شد، چرا همان زمان نارضایتی خود را از بیان این موضوع ابراز نداشتید؟
7- آیا تحمل این همه فشار بهتر از در میان گذاشتن آن با هواداران و امضا پای برگه استعفا بود؟
ترکیدن بغض و افشای فشارهایی که مظلومی سعی داشت با بیان آن از گناه خود بکاهد، اگر در زمان وقوع آنها مطرح می شد شاید می توانست از وی چهره ای محبوب و دلسوز نزد هواداران بسازد ولی بیان آن پس از ناکامی های متعدد نه تنها دردی را از مظلومی دوا نخواهد کرد بلکه همگان را بیشتر به این نکته می رساند که تمام تلاش او از بیان چنین حرفها و داشتن قراردادی دو ساله، تنها رسیدن به کل مبلغ قراردادی است که با این باشگاه امضا کرده است.